loading...

وکالت

آسیه بازدید : 257 سه شنبه 23 دی 1399 زمان : 12:35 نظرات (0)

 

 

جعل چیست؟

 

جرم جعل از جمله جرایمی است که از زمان پیدایش خط و اسناد در بسیاری از جوامع بوجود آمده است. جرم جعل سبب میشود که آسایش و نظم عمومی جامعه از بین برود و ضررهای مالی به افراد وارد شود.

آنچه که پایه و اساس جرم جعل را تشکیل میدهد امکان به اشتباه انداختن دیگری است به نحوی که بتوان او را فریب داد تا سند غیر واقعی را به عنوان سند اصلی باور کند بنابراین امکان به اشتباه انداختن ملاک کار است نه شبیه بودن.

برای مثال اگر شخصی زیر گذر نامه را امضا کند بدون آنکه کمترین اشتباهی با امضای مسئول اداره گذرنامه داشته باشد چون احتمال به اشتباه انداختن دیگری وجود دارد جرم جعل واقع شده است

ولی اگر همین شخص به جای امضا از اثر انگشت در ذیل گذر نامه استفاده نماید امکان به اشتباه انداختن دیگری وجود ندارد زیرا هر شخص عاقلی میداند که رییس گذرنامه با سواد بوده و از امضا استفاده میکند.

 

جرم جعل به زبان ساده یعنی چه و چه مجازاتی دارد؟ 

ساختن نوشته یا سند

ساختن مهر یا امضای افراد

خراشیدن یا تراشیدن (خراشیدن، از بین بردن یک جزء کلمه است مثل این‌ واژه حسین را به حسن تبدیل کند ولی تراشیدن، از بین بردن تمام کلمه است.)

قلم بردن (تغییر دادن و تبدیل حرف ها و کلمه ها. مثلا حرف 1 را به 2 تغییر دهد.)

الحاق (اضافه کردن یک نوشته و یا حرف در سند)

از بین بردن یا سیاه کردن قسمتی از نوشته

تغییر دادن تاریخ سند (مثلا تاریخ چک را تغییر داده و آن را یک هفته جو بیندازد.)

الصاق نوشته ای به نوشته دیگر (چسباندن دو نوشته متفاوت.)

به کار بردن مهر دیگری بدون اجازه صاحب آن

اگر شکایت کیفری جعل توسط وکیل انجام شود چه مزایی دارد؟

مدت زمان اثبات جرم جعل کمتر میباشد.

نیازی به حضور شاکی در دادگاه نخواهد بود.

وکیل میتواند به جای موکل تقاضای کارشناسی و خط نگاری کند.

وکیل میتواند برای جبران ضرر و زیان موکل و محکومیت شخص جاعل اقدام کند.

وکیل میتواند رضایت و یا عدم رضایت شاکی را اعلام نماید و نیازی به حضور شاکی برای اعلام رضایت نخواهد بود. (رضایت شاکی فقط موجب تخفیف در مجازات جاعل میشود و کلا از بین نخواهد رفت.)

سوالات جعل (مهم ترین سوالاتی که ممکن است برای شما هم پیش بیاید )

جعل امضا توسط فرد چگونه اثبات میشود؟
در صورتیکه شکایت کیفری جعل امضا در دادسرا مطرح کرده باشید چک برای کارشناسی به کارشناسان خط نگاری ارجاع خواهد شد و جعلی بودن آن مشخص خواهد شد.

تشخیص فرد امضا کننده سند جعلی توسط کارشناس امکان پذیر است؟
مشتکی عنه میتواند هر گونه اتهام را انکار کند لذا اثبات ادعا در خصوص جعل با شاکی میباشد و فرد شاکی باید اثبات کند که ایشان جعل امضا کرده اند لذا کارشناس قادر به مشخص کردن جاعل نمیباشد.

ادعای جعلی بودن قرارداد با یک برگ کپی امکان پذیر است؟
در صورتیکه فقط کپی قرارداد در اختیار باشد و اصل آن نباشد جعل اثبات نخواهد شد.

آیا در صورتیکه سندی جعل و سپس از آن استفاده شود یک مجازات در نظر گرفته میشود؟
خیر مرتکب هم به مجازات جعل و هم به مجازات استفاده از سند مجعول محکوم خواهد شد.

برای تنظیم شکایت کیفری جعل به کدام دادگاه باید مراجعه کرد؟
باید به دادسرای محلی مراجعه کرد که جعل در آن حوزه انجام شده است.

آیا یکی از ورثه میتواند وصیت نامه مربوط به پدر متوفی را جعل کند؟
بله در صورتیکه وصیت نامه به صورت رسمی تنظیم نشده باشد امکان جعل آن توسط یکی از ورثه وجود خواهد داشت.

آیا جعل در اسناد گواهی تحصیلی دانشگاه آزاد، جعل در سند رسمی محسوب میشود؟   طبق ماده 527 ـ هرکس مدارک اشتغال به تحصیل یا فارغ التحصیلی یا تاییدیه یا ریز نمرات تحصیلی دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی‌ و تحقیقاتی داخل یا خارج از کشور یا ارزشنامه‌های تحصیلات‌خارجی را جعل کند یا با علم به جعلی بودن آن را مورد استفاده قراردهد علاوه برجبران خسارت‌، به حبس از یک تا سه سال محکوم‌خواهد شد.

اگر چکی که در حواله کرد سه نفر صادر شده است عبارت حواله کرد خط بخورد و وصول شود جعل میباشد؟
اگر حواله کرد چک خط خورده باشد فرد دارنده نمی توانسته به تنهایی وجه چک را از بانک دریافت کند،بنابراین با انجام عمل جعل سوء نیت وی محرز بوده و قابل تعقییب کیفری است.

 


مراحل شکایت کیفری جعل چگونه است؟

در صورتیکه قصد شکایت کیفری از فردی به دلیل جعل را داشته باشید میتوانید مراحل زیر را انجام دهید.

شما نیاز به وقت مشاوره حضوری با وکیل متخصص در امور کیفری دارید (برای دریافت وقت با دفتر تماس حاصل فرمائید.)

پس از گرفتن وقت حضوری با وکیل، جزئیات پرونده را برای وکیل شرح داده و چنانچه مدارکی برای اثبات ادعای خود و یا دفاع از خود دارید به وکیل تحویل داده و وکالتنامه وکیل را امضاء می کنید.

در این مرحله وکیل مراحل قانونی اثبات جرم جعل و یا دفاع از متهم را پیگیری می کند.

مدارک لازم برای شکایت جعل

مدارک شناسایی از قبیل شناسنامه و کارت ملی.

ارائه سند و یا مدرکی و یا نوشته ای که جعل شده است.

آسیه بازدید : 145 دوشنبه 22 دی 1399 زمان : 19:17 نظرات (0)

 

هشت سوالی که باید برای آمادگی برای طلاق از خودتان بپرسید

 

 


  ازدواج شما در معرض سوال است و شما با یک معضل واقعی مواجه هستید. شما ممکن است کسی باشید که تصمیم می­گیرد که باید بماند یا باید برود که آمادگی برای طلاق را دارد یا نه. “من احساس می­کنم که باید طلاق بگیرم و آمادگی برای طلاق را دارم و این به اصطلاح ازدواج را تمام کنم .” با این حال چگونه می­توانم مطمئن باشم؟ برخی از روزها من از تصمیمم من نسبت به دیگر روز ها احساس اعتماد بیشتر دارم. بخشی از من هنوز هم او را دوست دارد یا حداقل به او اهمیت می­دهد. فکر نمی­کنم عاشق او باشم، اما اگر اشتباه کنم، چه؟ افراد بسیاری تحت تأثیر تصمیمات من قرار خواهند گرفت. شاید من نباید عجله کنم. جالب است،چون که من برای سه سال که در مورد آن فکر می­کنم، این چیزها اصلا مهم نیست و  من می توانم در مورد این طلاق را فراموش کنم، اگر او فقط رفتار خود را تغییر دهد.، پس آمادگی برای طلاق را ندارم

 

 

 

 

یا ممکن است کسی باشید که تازه شنیده که همسرش می خواهد طلاق بگیرد و همسرش آمادگی برای طلاق دارد.

طلاق؟ این از کجا به ذهنت رسیده؟” دو هفته پیش ما در مورد گذراندن تعطیلات در کوه ها صحبت می­کردیم. من فکر نمی­کردم که ازدواج ما تا این افتضاح باشد؟ من شوکه و ویران شده­ام .من باید راهی برای توقف این کار پیدا کنم چون آمادگی برای طلاق را دارم .شاید این ها همه یک رویا باشد و وقتی بیدار شدم، همه چیز به حالت عادی برگردد. “

اکثر کتب و مقالات در مورد طلاق بر اساس این فرض است که وقتی یک زن و شوهر می­گویند که طلاق می­خواهند ، برای طلاق آماده باشند. این تجربه ما به عنوان درمانگرها و مربیان طلاق است که در طول این فرایند به بسیاری از مردم کمک کرده­اند که در واقع این مورد درست نیست. معمولا وقتی زوج روند طلاق را شروع می­کنند،یکی از آنها، و اغلب ، هر دو، واقعا برای طلاق آماده نیستند.

متخصصان طلاق مانند درمانگران، واسطه ها و وکلا اغلب معتقدند که جمله­هایی مانند«دیگر نمی توانم او را تحمل کنم» یا «دیگر احساسی به او ندارم»، نشانگر این است که ازدواج تمام شده­است. وکلا اغلب به عنوان نشانگر این که زن و شوهر آماده طلاق هستند برای خدماتشان استخدام می­شوند.. اینطور نیست.

بیشتر زوج­هایی که طلاق را شروع می­کنند برای آن آمادگی ندارند و اغلب حتی در رابطه با آن هم نظر نیستند. این عدم آمادگی برای طلاق است که یا موجب می­شود تا ازدواج زودتر از موعد پایان یابد یا طلاق به یک مسابقه­ی رقابتی تبدیل شود.

تصمیم برای طلاق یکی از مهمترین تصمیماتی است که فرد می­گیرد و می­تواند با عواقب آن برای یک عمر مواجه شوند پس باید آمادگی برای طلاق را داشته باشد. تصمیمی به  این مهمی توجه بیشتری از آنچه معمولا زوج ها و متخصصان آن را ارائه می­دهند، نیاز دارد. این در خود یک فرآیند است. هنگامی که یک زن و شوهر آماده  هستند، زودتر می­توانند طلاق خود را با هم نظر بودن آغاز کنند و این امر اکثر درگیری­های عاطفی و مالی را که موجب می­شود طلاق ها تبدیل به دشمنی و بی رحمی شوند را از بین ببرد.

دلیل اینکه بسیاری از مردم حتی در مورد آمادگی برای طلاق فکر نمی کنند،این است که ا آنها تحت این فرضیه عمل می­کنند که هرچه زودتر بتوانید از شرایط استرس زا رها شوید، بهتر است. بنابراین تمایل طبیعی برای افرادی که در ازدواج های دشوار هستند به این است که بخواهند طلاق را در اسرع وقت انجام دهند. خانواده و دوستان هم اغلب این امر را تشویق می­کنند. آنها به افسانه این که که هر چه طلاق سریعتر پایان یابد ، همه چیز زودتر به حالت عادی برمی­گردد،دامن میزند. اما متأسفانه در اغلب موارد، درست عکس آن قضیه اتفاق می­افتد. زوج هایی که عجولانه تصمیم می­گیرند که ازدواج را ترک کنند، هیچ وقتی برای ارزیابی احساسات، اندیشه­ها و گزینه­هایشان ندارند. در نتیجه آنها برای مارپیچی از احساسات، سیستم حقوقی پیچیده و بسیاری از تصمیمات موثر بر زندگی ، آماده نیستند. اغلب آنها موافقت نامه هایی را امضا می­کنند که نمی­توانند آن را حفظ کنند و به جای بهبود وضعیت، اغلب آنها متوجه می­شوند که فقط یک مجموعه از مشکلات را با یک مجموعه ی دیگر معامله کرده­اند. بنابراین عجیب نیست که آنها اغلب درگیر دادگاه های طولانی می­شوند و چیزی که آنها به آن امید داشتند ،یعنی یک طلاق سریع، اغلب سال ها طول می­کشد.

در این مقاله مشخص­می شود که زوج ها باید چه کارهایی انجام دهند تا بتوانند آمادگی برای معضلات متعددی را که در طلاق وجود دارد داشته­باشند. معضل به این معنی است که شما بین دو انتخاب، که هر کدام دارای عناصر ترسناک نامطلوب هستند، می مانید. اگر مردم قبل از طلاق مسائل خود را حل نکنند، آنها  طی روند طلاق سعی درمدیریت ترس خود را به روش­های مختلف با پنهان کردن شک و تردید خود، مسئولیت؛ آسیب پذیری یا وابستگی خود دارند. این که زن و شوهر روند طلاق راشروع می­کنند و یا حتی فقط در مورد طلاق فکر می کنند، ابتدا باید با معضلات طلاق شناسایی شوند.

معضلات سه گانه ی طلاق(آمادگیبرایطلاق)

زوج­هایی که با احتمال طلاق روبرو هستند با یکی از سه معضل روبرو هستند:

من طلاق را می­خواهم، اما مطمئن نیستم که آیا تصمیم درست است. از آنجا که فرآیند طلاق بر زندگی فرزندان شما، و همچنین شیوه زندگی، اقتصاد و سرمایه­گذاری و وضعیت تاهل شما تاثیر می­گذارد، فشار برای تصمیم­گیری کاملا درست، بسیار زیاد است. متاسفانه هیچ تضمینی وجود ندارد. بهترین سناریو این است که تصمیمی بگیرید که مبتنی بر احساسات و غرور نیست .

من طلاق نمی­خواهم، همسرم می­خواهدقرارداشتن در مکان یک واکنش­گر به شما حس کنترل نداشتن بر روی شرایط و یک قربانی در مانده را خواهد داد. شما به شدت احساس خستگی عاطفی را تجربه خواهید کرد، زیرا زندگی شما در پیش چشمان شما تغییر خواهد کرد بدون این بتوانید تاثیری بر نتیجه ی آن داشته باشید. در پاسخ به این معضل، شما باید از خودتان بپرسید که آیا شما حاضرید در زنگی که بر اساس توهم بنا شده بمانید؟. آسان نیست که مشکلات ازدواجتان را تصدیق کنید و با آنها کنار بیایید، آن هم زمانی که حس می­کنید همسرتان به شما آسیب زده است.

من فقط این طلاق را می­خواهم چون ازدواج من کار نمی­کند.اگر این معضل شماست،شما سعی خواهید­کرد که از تمامی مسئولیت ها با مقصر دانستن همسرتان به عنوان مقصر اصلی شکست این ازدواج شانه خالی­کنید. مشکلات و خشم فراوانی در مورد اینکه شریک زندگی شما باعث این تصمیم می­شود، وجود دارد. درگیری ذهنی که از این سرزنش ایجاد می­شود، به طور مستقیم با عدم تمایل شما برای ریسک بیان هر گونه ترس و غم خودتان مرتبط خواهد بود. اگر این اتفاق نیفتد، روند طلاقی که در پیش دارید پر از تنش و درگیری و ادامه ی این سرزنش­ها خواهد بود.

عنصر مشترک در هر سه معضل، ترس است. در گروه اول ترس از اشتباه بودن و نادرست بودن وجود دارد، مورد دوم اینکه مشکلی وجود دارد و یا وابستگی خود را به آنها انکار می­کند و گروه سوم از مسولیت پذیری و نرمی می­ترسد. نتیجه در هر سه موقعیت طلاقی دامنه دار،طولانی و پر از درگیری خواهد بود. برای این که طلاق به یک روند همراه با همکاری و احترام باشد، زن و شوهر باید آماده باشند تا زندگی خود را در تمامی سطوح جدا کنند؛ به طور قانونی، عملی و عاطفی .برای انجام این کار، هر فرد باید با پاسخ دادن به هشت سوال زیر، با معضلات طلاق روبرو شود.

 

 

 

 

 

هشت سوال برای داشتن آمادگی برای طلاق


۱٫آیا هنوز نسبت به شریک زندگی تان حسی دارید؟

بسیاری از افرادی که می­گویند طلاق می­خواهند، احساسات قوی نسبت به همسر خود دارند، اما به دلیل کشمکش قدرت مداوم در این رابطه، این نزدیکی حس نمی­شود. اگر اینگونه است، بهتر است قبل از تصمیم­گیری برای طلاق، بر روی رابطه خود کار کنید چون آمادگی برای طلاق را ندارید، در غیر این صورت احساسات شما را گیج خواهند­کرد و حال شما بعد از طلاق ممکن است از آنچه که در حال حاضر است، بدتر شود.

سلین برای هفت سال برای یک مردی که دوستش داشت، ازدواج کرده بود، که او را به عنوان یک مرد مهربان و خوب می­دانست. با این حال، او در مورد وضعیت مالی بسیار ناراضی بود. او کسی بود که همه هزینه ها را پرداخت می­کرد، در حالی که به نظر می رسید همسرش برای همیشه به آنها را دچاربدهی بیشتر خواهد کرد.. او بسیار نگران و بیچاره بود و طلاق را به عنوان تنها راه برای خروج از این فشار مالی می­دانست. اما به دلیل احساساتش برای همسرش، و ترس از دست دادن رابطه با  همسرش او نمیتوانست از چنین تصمیمی تبعیت کند یا حتی یک مرز مشخص را به وجود آورد. با کمک درمانگر او، سلین به این نتیجه رسید که او یا باید یک مرز مشخص تنظیم کند و حاضر به از دست دادن رابطه باشد، یا اینکه قبول کند تمامی این عجز و ناله ها فط وقت تلف کردن بوده است.

۲٫آیا واقعا با هم زوج بودید؟

برای اینکه واقعا زوج به حساب بیایید، زن و شوهر باید روابطی ایجاد کنند که شامل “ما” یا “برای ما” شود. بسیاری از افرادی که طلاق می­گیرند در واقع هرگز ازدواج نکرده­بودند و هیچ گاه بیش از دو نفر که نیازهای خود را برآورده می­کنند،نبوده اند. آنها ممکن است فرزندانی داشتخه باشندو در یک خانه زندگی کنند اما فعالیت­های آنها بیشتر جنبه ی رقابتی داشته تا جنبه ی اتحادی. آنها می­پرسند: «آیا  من می خواهم این یا آن را انجام دهم»، به جای  اینکه بپرسد «آیا این برای ما خوب است؟» اگر شما در رابطه خود یک “ما”ی واقعی ایجاد نکرده باشید، این زمانی برای ایجاد آن استیا این که اعتراف کنید هرگز یک زوج نبوده اید.

حتی به عنوان یک درمانگر که در زمینه طلاق کار می­کند، بسیار دشوار بود که  بپذیرم که ازدواج من از چهارده سال صرف نظر از سال هایی که ما تحت عنوان شوهر و همسر زندگی می­کردیم ، فقط یک اسم بوده و نه بیشتر. الگوی ما تهدید به جدایی در هر چند ماه بود، و ما یک روال روزمره دعوا و توافقنامه­هایی که به ندرت بیش از یک هفته طول می­کشید ،داشتیم. عادت کرده بودم که با همسرم در این مورد که باید چمدان هایش را فقط محض اینکه شاید نیاز داشته باشد سریع از خانه برود آماده نگه داشته باشد،شوخی کنم. این الگو با وجود جلسات مشاوره­ای که به آنها مراجعه کردیم وجود داشتند. تا زمانی که من توانستم خودم را قانع کنم که من نه مجرد هستم و نه متاهل، من واقعا هیچ جا نبودم.دو ماه بعد روند طلاق واقعی ما آغاز شد.

۳٫آیا شما واقعا برای طلاق آماده هستید یا فقط تهدید می کنید؟

گاهی از طلاق به عنوان تهدیدی در دعوا های خانوادگی استفاده می­شود که اغلب به دلایل ذیل است:

از خشم و ناامیدی.

برای به دست آوردن قدرت و کنترل بر شخص دیگری، آنها را مجبور به دیدن شرایط از دید خود کردن

اینکه شما را جدی بگیرند که واقعا تغییری در زندگی میخ خواهید

به عنوان یک پیام مبنی بر این که ازدواجتان در حال فروپاشی است

افرادی که همواره تهدیدبه طلاق می­کنند اعتبار خود را نزد همسرشان دست می­دهند. اگر فرد صرفا تهدید نمی­کند، و واقعا برای طلاق آماده است، آنها می توانند این فکر را را در ذهن خود نگه دارند:که “من مایل به پایان دادن به یک فصل از زندگی ام هستم، زیرا من با این واقعیت که دیگر نمی توانم کاری برای این رابطه انجام دهم،کنار آمده­ام. »آنها به طور مناسب و بدون هیچ گونه سرزنشی با همسرشان صحبت خواهند کرد.

.۴ آیا این یک تصمیم صادقانه بر مبنای خودشناسی است یا این یک تصمیم عاطفی-واکنشی است؟

آماده شدن برای طلاق همسرتان به این معنی است که بتوانید تصمیم روشن و غیر احساسی را بگیرید که بتوانید در طول زمان پای آن بایستید.. طلاق به  معنی که توانایی در رها کردن تمام دلبستگی های عاطفی قوی به شخص دیگر است،چه آن  افراد دوست داشتنی باشند و چه متخاصم و مضر.

تصمیمات احساسی پایدار نمانده و در صورتی که بر اساس آنها عمل شود، مشکل اساسی را حل نمی­کند. افرادی که از سر خشم طلاق می­گیرند حتی بعد از طلاق نیز خشمگین می­مانند.

یک زن پس از آنکه پنج سال از طلاقش گذشته­بود به من مراجعه کرد،چرا که هنوز با اثرات ناشی از طلاقش دست و پنجه نرم می­کرد.. مشکل او این بود که او هنوز از دست همسر سابقش خشمگین بود و و حس تنفر از او را درون خود پرورش می­داد. من به او گفتم: “به نظر می­رسد مثل شما هنوز هم متاهلید.” او اصرار داشت که من اشتباه می­کنم و این امر فقط به دلیل تنفر زیاد از همسر سابقش است. من پاسخ دادم که نفرتی که او آن را تجربه می­کند اساسا به خاطر علاقه­ی زیاد او است و من شک دارم هیچ انسانی بتواند این میزان علاقه را از خود نشان دهد.. من اظهار داشتم که تنها کسی که ازدواج کرده می­تواند چنین علاقه ای داشته باشد. از آن لحظه، او شروع به جدایی عاطفی از همسر سابق خود کرد و با هدایت های من، یک طلاق واقعی را دنبال کرد.

بیانیه­ای که نشان دهد که شما یک تصمیم صریح و صادقانه گرفته اید و این یک واکنش احساسی نیست به این صورت است: “من به این که شما شخصیت خاص خود، امیدها و رویاها خودتان رادارید،به رسمیت می­شناسم و می توانم برای شما احترام قائل شوم، اما من دیگر نمیخواهم همسر شما باشم. آماده شدن برای طلاق، یعنی داشتن وابستگی عاطفی پایینتر به شخصی که قرار است از او جدا شوید،در غیر این صورت، فرایند طلاق خود، مارپیچی از احساسات شدید، از جمله خشم، بی اعتمادی و آسیب خواهد بود.

.۵هدف شما در خواست طلاق چیست؟

هرقصدی، به غیر از پایان دادن به ازدواج، نشانه ای از این است که شما برای رسیدن به طلاق آماده نیستید. اگر امیدوار باشید که از طریق طلاق طرف مقابل تغییر خواهد کرد و با شما بهتر رفتار خواهد کرد،یا متوجه می شود که چه چیزی را از دست داده یا اینکه چقدر به شما آسیب رسانده،دارید به دلیل اشتباهی طلاق بگیرید .طلاق هیچ قدرتی برای تصحیح اشتباهات و تغییر قلب و ذهن افراد ندارد. طلاق تنها می­تواند یک چیز را انجام دهد،اینکه یک ازدواج را پایان دهد و هر فرد را رها کند تا با افراد جدیدی آشنا شود.

.۶٫ آیا درگیری های داخلی خود را در مورد طلاق حل و فصل کرده­اید؟

هر کسی که از وارد فرآیند طلاق می­شود، دچاردرگیری است و آمادگی برای طلاق را دارد. افراد می توانند در هم زمان هم احساس گناه کنند، و هم از این که می خواهند رابطه را پایان دهند مطمئن باشند. یا آنها می­توانند حس کنند به آنها خیانت شده است و در عین حال متوجه شوند که زندگی آنها  پس از طلاق بهتر خواهد بود. شناخت منازعات و کنترل کردن بخش هایی از شما که با تأثیر طلاق درکشمکش است، در زمان های مختلف، بخشی از فرآیند آماده شدن برای طلاق خواهد بود.

ریک در زمان تصمیم گیری در رابطه با ازدواجش بود دچار سختی فراوانی بود. او برای مدت طولانی ادعا می­کرد که او سردرگم ، درگیر و درهم ریخته است و نمیداند آمادگی برای طلاق دارد یا نه. او به نظر نه با طلاق و نه با ازدواج در صلح نبود. همسرش به او کنابه میزد و اغلب او را ترسو می­خواند. به عنوان درمانگر او، از او خواستم که با بخشی از او صحبت کنم که قصد طلاق داشت، و به او گفتم که نمی­خواهم از هیچ بخش دیگری چیزی بشنوم. او شروع به صحبت کردن در مورد اینکه علاقه ای به همسرش ندارد کرد ، اما در عرض یک دقیقه او شروع به محو کردن این صداها با اظهاراتی مانند “او یک مادر خوب است و یا او قابل اعتماد است.”کرد. هر بار که او تلاش می کرد تا از این راه خارج شود، من باید می­گفتم که من فقط می خواهم از صدایی که “طلاق” می­خواست بشنوم. همانطور که آن صدا قوی­تر شد، او بیشتر و بیشتر صحبت می­کرد،به شدت عرق می کرد. من پرسیدم “چه اتفاقی می افتد؟””در نهایت، او گفت:” من احساس گناه می­کنم. پرسیدم” از چه؟” او گفت: “به خودم قول دادم که هرگز مسیر پدرم را که مادرم را ترک کرده بود دنبال نکنم.” او گفت که دیگر سردرگم نیست. او توانست ببیند که این قول قدیمی با .خواست او برای طلاق مغایرت و درگیری دارد. همانطور که وی بر این دو صدای متضاد درونی کار کرد، در نهایت توانست تصمیمی بگیرد که احساس آرامش کرده و سه ماه پس از آن، فرآیند طلاق را آغاز کرد.

.۷ آیا می­توانید از پس عواقب ناگوار طلاق را بر بیایید؟

طلاق تغییر و غم و اندوه را به دنبال دارد، زیرا از بین رفتن روح «خانواده شاد» است. زخم، ناامیدی، تنهایی، شکست، عدم پذیرش، عدم انطباق می­تواند، زمانی که ما در این گذرگاه های بسیار آسیب پذیر قرار داریم،بر روح و روان ما غالب شوند. برای آمادگی برای بالا و پایین های فرآیند تمام، ایجاد کردن یک سیستم پشتیبانی شامل خانواده و دوستان که در صورت نیاز برای کمک به شما به لحاظ عاطفی و عملی در دسترس باشند،ضروری است.

یکی از سخت ترین عواقب طلاق، مواجهه با غم دیگران است باید ببینید آمادگی برای طلاق در این مورد را دارید، چه آن افراد فرزندانتان ، خانواده یا دوستان شما باشند ، زیرا طلاق بر زندگی بسیاری از مردم تاثیر می­گذارد. اگر شما طلاق را انتخاب کردید، باید بر تصمیم خود و پایان­دادن به ازدواجتان در برابر همه این افراد و شرایط محکم بمانید. اگر شما طلاق را نمی­خواهید، اما همسرتان می­خواهد طلاق بگیرد، هنوز هم باید آمادگی پذیرش عواقب ناشی از ازدواج نا موفق را داشته باشید  برای شناختن اینکه آیا آماده هستید، از خود بپرسید که آیا برای تغییرات زیر آماده (آمادگی برای طلاق) هستید:

اگر شما تغییرات در امور مالی، شیوه زندگی یا عادات خود را نمی خواهید، پس شما برای طلاق آماده نیستید؛

اگر شما نمی توانید خشم و اندوه فرزندان خود را بپذیرید، پس شما برای طلاق آماده نیستید؛

اگر نمی توانید زمان های ناامنی، ترس و …. را بپذیرید، پس شما برای طلاق آماده نیستید؛

اگر شما مایل به دل کندن از همسر خود از لحاظ ذهنی، احساسی و معنوی نیستید، پس شما برای طلاق آماده نیستید.

من یک زن که کاملا از شوهر یک طرفه ی منفعلش خسته شده بود، به یاد می آورم و او می­گفت که حس قوی در او ایجاد شده که می­خواهد بعد از ۲۰ سال طلاق بگیرد. هر بار که او به من می­گفت که  او می­خواهد به شوهرش بگوید که قصد دارد جدا شود، پیش از آنکه به خانه برود،از تصمیمش عقب نشینی می­کرد. برای کمک به شناسایی کشمکش وی، لیستی از پیامدهای طلاق را تهیه کردیم و او گفت چیزی که  هرگز نمی تواند قبول قبول کند این واقعیت است که فرزندانش از او برای ترک پدرشان متنفر خواهند شد.. او گفت مهم نیست که چقدر درمانده باشد ، او نمیتواند ریسک کند، هنگامی که او دریافت که این نتیجه ناخوشایند ناشی از طلاق او بیشتر از تحملش است، او قادر به فکر کردن در مورد راه های دیگر برای حل و فصل مشکلات ناشی از خستگی در ازدواجش شد. با گذشت زمان او مستقل تر شد و شروع به سفر و توسعه منافع خود کرد.

.۸آیا شما مایل به کنترل زندگی خود به صورت مسولانه و بالغانه هستید؟

این که آیا شما کسی هستید که طلاق را می خواهد یا کسی که مجبور است به درخواست طلاق همسر خود پاسخ دهد ،در هر دو حالت یک چیز مشترک است،این ازدواج پایان می­یابد. چگونگی پاسخ افراد به این واقعیت (آمادگی برای طلاق) نوع طلاق و آینده آنهارا تعیین خواهد کرد. آنها می توانند از موضع تلخی، انتقام یا درماندگی درآیند و یا می توانند برای آینده خود از موقعیت قدرت، درک و احترام وارد شوند. نگرش شما نوع طلاق شما را تعیین می کند. گزینه­های شما به شرح زیر است:

شما می توانید موافقتنامه­هایی را ایجاد کنید که:

فقط از حقوق خود محافظت کنید یا اینکه به حقوق همسر خود نیز احترام بگذارید.

فقط برای شما خوب باشد یا برای همه خوب باشد. به همسرتان را کمتر از حقش بدهید یا واقعا حق همسر خود را به بدهید.

فقط شما را به زحمت نیاندازد و یا برای همه به خوبی عمل کند.

نیاز به جلسات دادرسی مکرر داشته باشد یا نیازی به جلسات دادگاه نداشته باشد.

تجربه ما این است که افرادی که خودشان را با پاسخ به همه ی این هشت سوال آماده می­کنند، احتمال بیشتری برای طلاق توافقی دارند. با شروع روند در این راه آنها خیلی بهتر قادر به انجام توافقاتی پایدار با یکدیگر و حل و فصل مشکلات خود و توسعه برنامه­های فرزندپروری که هم از کودکان و هم از حقوق دو طرف حمایت می­کنند،خواهند بود.

 

 

 

آسیه بازدید : 134 سه شنبه 11 آذر 1399 زمان : 17:34 نظرات (0)

فرق سر قفلی با حق کسب پیشه

 

 

 

روابط موجر ومستاجر، تقریباً یک مسئله قدیمی است، در بحث اجاره محل کسب وکار با ورود مسئله «سرقفلی » و پدیدهای به نام حق کسب و پیشه و تجارت روابط  موجر ومستاجر را پیچیده و حتی اختلافات را هم عمیق­تر کرده است .

از آنجا که عموم مفهوم سرقفلی و حق کسب و پیشه و تجارت را یکی می­دانند ولیکن از لحاظ حقوقی و قانونی مجزا هستند ابتدا تعریفی از سرقفلی و حق کسب و پیشه را ارائه می­کنیم.
مفهوم و معنی اصطلاحی سرقفلی فقط یک حق است وفقط در روابط موجر ومستاجر این حق محقق می شود  :
یعنی پولی است که در ابتدای عقد اجاره به هرعلتی،  توسط صاحب ملک از مستاجر دریافت می­شود.

حق کسب و پیشه و تجارت حقی است که تاجر و کاسب نسبت به محلی پیدا می­کنند . این حق ناشی از تقدم در اجاره ملک، حسن شهرت، جمع آوری مشتری، و رونق کسبی است که بر اثرعملکرد مستاجر محل ملک به وجود آمده است .

در واقع امر حق کسب و پیشه تنها به مستاجر تعلق دارد و صاحب ملک نمی تواند دارای این حق شود .

قانونگذار در سال 1376 از واژه سرقفلی استفاده کرده و تا قبل از آن حق کسب و پیشه و تجارت ذکر می شد . قانونگذار قبل از تصویب قانون 1376 معتقد بودند که سرقفلی همان حق کسب و پیشه است و تفاوتی میان آن دو قائل نبودند، اما گروهی دیگر کاملاً از هم جدا می دانستند در واقع با تعریف اولیه فوق هم مشخص میشود که این دو واژه با هم تفاوت دارند تفاوتهای سرقفلی با حق کسب وپیشه.

سرقفلی وحق کسب وپیشه دارای سه تفاوت عمده می­باشد

سرقفلی درهنگام انعقاد عقد اجاره به صاحب ملک پرداخت می­شود. پس درواقع کسب اعتبار و شهرت …. هیچ تاثیری در آن ندارد .

 

 


با تعریفی از این دو واژه شده فقها فقط با سرقفلی ملک موافقند و حق کسب وپیشه را شرعی نمی­دانند لذا این دلیلی بر تفاوت ماهوی این دو است .

مبلغ و میزان سرقفلی با توجه به موقعیت محل ملک،  کیفیت و تجهیزات مورد اجاره تعیین می­شود و مبلغ آن را هم موجر(صاحب ملک) معین می­کند.

با توجه به تفاوت­های فوق مبنای این دو حق هم از هم مجزاست.

 مبنای سرقفلی: سرقفلی اصطلاحی است که قانونگذار، برای بیان حقوق مالک ومستاجر برگزیده است و جز در مورد توافق طرفین چنین حقی نمی­تواند جنبه قانونی داشته باشد وفقها سرقفلی را مشروع می­دانند در واقع همه فقها وجود چنین حقی را برای مالک تایید کرده­اند ولیکن به مبنای این حق اشاره­ای نشده از مجموع نظرات حقوقدانان و فقها می­تواند بر نظر مشهور استوار کرد.

 1 -اختیار مالکانه

با توجه به اینکه مالک بر مال/ ملک خود مسلط است بنابراین حق دارد، علاوه بر اجاره که به صورت زمانبندی مشخص دریافت می­کند مبلغی را در ابتدا دریافت کند، که این مبلغ هم اصولا جزء اجاره محسوب می­شود.

2 – دریافت وجهی در قبال موقعیت خوب ملک استیجاری

با توجه به اینکه هر ملکی دارای شرایطی است و از جهت کیفیت برای تجارت همه مشابه هم نیستند لذا مالک وقتی ملک خود را جهت تجارت اجاره می­دهد به جهت موقعیت خوبی که ملکش دارد مبلغی نیز از مستاجر دریافت می­کند و هر مکانی که شرایط بهتر داشته باشد پس مبلغ سرقفلی بیشتری هم خواهد داشت.

3 – دریافت سرقفلی در قبال دادن امتیاز به مستاجر

هنگامی که مالک ملک خود را با دریافت سرقفلی اجاره می دهد در این جا علاوه بر اینکه حق انتفاع از ملک را به مستاجر می­دهد این امتیاز را هم به وی می دهد که در پایان مدت اجاره بتواند به اقامت خود در محل ادامه دهد و با اجاره بهای متعارف اجاره ادامه داشته باشد ؛ یا اینکه حق تخلیه ملک / محل را از خود سلب کند.

 این تعریف از سرقفلی یا موارد دیگر دارای یک تفاوت است که در اینجا حق مخصوصی برای مستاجر ایجاد می شود که دارای ارزش مالی است یعنی که مستاجر این امکان را میدهد که به اجاره ملک / محل ادامه دهد یا آن را تخلیه کند و به مالک(موجر) تحویل دهد و در قبال گذشتن از حق خود از مالک مبلغی دریافت میکند و یا اینکه چنانچه در قرارداد اجاره ملک، حق انتقال به غیر ازمستاجر سلب نشده باشد او می تواند ملک را به مستاجر دیگری اجاره دهد و مبلغی در مقابل این حق از مستاجر جدید بگیرد.

مبلغ سرقفلی ملک، مورد اجاره
دریافت مبلغ سرقفلی بر اساس توافق میان موجر و مستاجر است برخلاف حق کسب و پیشه و تجارت ، که همیشه از طرف دادگاه و با جلب نظر کارشناس تعیین میشود. در واقع صاحب ملک، سرقفلی را تعیین می­کند و مستاجر یا باید این مبلغ را بپذیرد یا از معامله انصراف دهد.

سوالی که مطرح میشود این است که: آیا سرقفلی و حق کسب و پیشه اماکن تجاری (ملک با سند تجاری) از نظر مالی و قیمت با یکدیگر تفاوتی دارند؟

اصولا سرقفلی با حق کسب و پیشه تفاوت دارد زیرا سرقفلی مبلغی است که بین موجر و مستاجر توافق و پرداخت گردیده و حق کسب و پیشه موکول به حکم قطعی دادگاه براسانس نظر کارشناس است.
سوال دیگر این است که :
مالیات محل کسب و پیشه وتجارت به عهده چه کسی است ؟  مالیات بر درآمد بر عهده مستاجر است و مالیات بر اجاره بر عهده موجر است مگر اینکه در قرارداد شرط خلاف نموده باشند .در قانون سال 1376 که به تصریح ذکر شده هر گاه مالک، ملک تجاری خود را به اجاره واگذار نماید، می تواند  مبلغی را از مستاجر دریافت نماید ظاهر این است که سرقفلی قابل دریافت و پرداخت نیست مگر در ملکی که قانوناً تجاری محسوب شود و ملاک تجاری بودن ملک هم مندرجات پروانه ساختمانی است که نوع استفاده از ساختمان در آن تصریح شده است.

حال اگر کسی ملک غیر تجاری خود را اجاره دهد و سرقفلی بگیرد تکلیف چیست ؟
اگر در اجاره نامه تصریح شده باشد که محل غیر تجاری، برای کسب و تجارت اجاره داده می­شود و آنچه از مستاجر دریافت شده سرقفلی است، این اجاره باطل است و وجه پرداختی قابل استرداد است چرا که طبق ماده 10قانون مدنی» قراردادهای
خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده اند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد نافذ است.
اگر طرفین در اجاره تصریح کنند که محل تجاری نیست و برای کار اجاره داده شده است و وجهی به عنوان اجاره در نظر گرفته شده و وصف سرقفلی رانداشته باشد ، ظاهراً مشکلی ندارد و اصل استرداد محل هم پایان مدت قرارداد خواهد بود واگر برای مستاجر اول هم حق انتقال به غیر را هم قایل شده باشند باز هم وی نمی­تواند از مستاجر دوم چیزی بابت واگذاری حق خود از او بگیرد و اگر وجهی هم گرفت قابل استرداد است.پ س به حکم قانون «سرقفلی » فقط مختص ملک تجاری تلقی شده است .

مبنای حق کسب و پیشه و تجارت 

این حق نوعی حق تقدم در اجاره محل کسب می­باشد، بیشتر با این مبنا توجیه شده که موسسات تجاری ، اغلب در ساختمانهایی تاسیس می شوند که مالکیت آنها متعلق به دیگری است در نتیجه کوشش و فعالیت و پشتکار تاجر در اثر پیدا شدن مشتری محل کسب و فعالیت ، مرغوبیت و ارزشی پیدا می کند که نمی توان آن را نادیده گرفت و چون ادامه استقرار او در محلی است که کار خود را شروع کرده و توسعه داده به موازات حقی که مالک محل برخوردار است تاجر و مستاجر نیز دارای حقوقی می شود
که در اثر سعی و جدیت تاجر به آن محل تعلق می گیرد زیرا تاجری که عده­ای را به عنوان مشتری برای مراجعه به محل کسب خود جلب کرده ، ارزش محل را چند برابر نموده از این رو هرکس هم جانشین او شود از نتیجه فعالیت سابق او استفاده خواهد کرد.

پس حق کسب و پیشه : حقی است که به موجب آن مستاجر متصرف در اجاره کردن محل کسب خود بر دیگران حق تقدم دارد که در زمان حکومت قانون مصوب 56 13دیگر چنین نیست زیرا وجود این حق فقط در حالی که در مقام تحلیل حقوقی فرض کنیم مدت اجاره تمام شده و مالک قصد اجاره دادن مجدد عین مستاجر به آن را دارد و در این حالت مستاجر متصرف به اعتبار داشتن حق کسب ، پیشه و تجارت به دیگر داوطلبان اجاره مقدم است متجلی نیست بلکه چنانچه مستاجر قصد انتقال حقوق خود
را در عین مستاجره را به غیر هم داشته باشد قابل قبول است (ماده 19 قانون مصوب 1356 وتبصره )[6] در این حالت مستاجر حقی را که در نتیجه انعقاد عقد اجاره برای وی ایجاد شده را با رضایت مالک و یا در صورت راضی نشدن مالک به حکم دادگاه به غیر منتقل می­کند ، لذا در اینجا بحث حق تقدم در اجاره کردن محل کسب خود مطرح نیست بلکه اختیار انتقال منافع ملک غیر هم مطرح می­شود .

در صورتی که مستاجر بدون تحصیل اذن دادگاه با موافقت موجر در مواردی که حق انتقال به غیر را ندارد منافع را به دیگر منتقل کند، در این صوت مستاجر متصرف در برابر تخلیه استحقاق دریافت نصف سرقفلی را دارد ، نصف حق کسب و پیشه و تجارت به مستاجر یا متصرف پرداخت می شود در واقع سخن از حق تقدم در اجاره کردن محل نیست بلکه حقی است که هر چند به تبع رابطه استیجاری پدیدار می­شود اما لااقل نصف آن وجود مستقل دارد.

مشروعیت حق کسب و پیشه و تجارت
وقتی به قوانین سال های1332تا 1376 نگاه می­کنیم هر جا کلمه سرقفلی به کار رفته منظور حق کسب و پیشه و تجارت بود و این در حالی است که مشروعیت در حق کسب و پیشه و تجارت همیشه از لحاظ شرعی مورد بحث و مناقشه بوده ، ولیکن سرقفلی همیشه مجاز بوده است و علت اینکه حق کسب و پیشه و تجارت در قوانین ما بیشتر مورد توجه است به دلیل این است که مستاجر مدتی زحمت کشیده و مشتری به دست آورده و وقتی موجر،   محل وی را تخلیه کند مشتریهایش از دست می­روند و در محل جدید باید دوباره وقت صرف کند تا مشتری پیدا کنند به همین دلیل قانونگذار از مستاجرها حمایت می­کند .

انتقال منافع مورد اجاره
مستاجر هنگامی می­تواند منافع مورداجاره را به دیگری منتقل کند که در اجاره نامه این اختیار به او داده شده باشد و در این حالت مالک می­تواند در صورت پایان مدت اجاره یا فسخ آن با مستاجر جدید اجاره نامه تنظیم کند و نیز مستاجر جدید دارای چنین حقی است.
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که:
در صورتی که مستاجر حق انتقال به غیر داشته باشد آیا برای انتقال مال مورد اجاره اختیار کامل دارد؟
در صورتی که مستاجر محل کسب به موجب اجاره نامه حق انتقال به غیر داشته باشد می تواند برای همان شغل یا شغل مشابه منافع مورد اجاره را با سند رسمی به دیگری انتقال دهد.


سوال
اگر در اجاره نامه حق انتقال به غیر سلب شده باشد و مستاجر آن را به دیگری انتقال دهد چه ضمانت اجرایی وجود دارد؟

برای پاسخ به این سؤال باید حالت های مختلفی را در نظرگرفت :
1 –  
اگر در اجاره­نامه حق انتقال به غیر سلب شده باشد و یا اجاره نامه­ای در بین نبوده و مالک راضی به انتقال به غیر نباشد باید در مقابل تخلیه مورد اجاره، حق کسب و پیشه مستاجر را بپردازد و اگر مالک نه حاضر به اجازه انتقال مورد اجاره به غیرباشد و نه حاضر به پرداخت حق کسب و پیشه باشد مستاجر حق دارد به دادگاه مراجعه کندو در این حالت دادگاه حکم به تجویز انتقال منافع مورد اجاره به غیر و تنظیم سند انتقال در دفترخانه صادر می­کند. (اگر سند اجاره قبلی رسمی باشد در همان دفترخانه­ای که سند تنظیم شده و چنانچه سند اجاره عادی باشد یا اجاره نامه­ای در بین نباشد، دفترخانه­ای که ملک مورد نظر در نزدیکی­اش واقع شده) در این حالت مستاجر جدید از هرحیث نسبت به تمام شرایط اجاره قائم مقام مستاجر سابق خواهد بود. در هر صورت این حکم دادگاه از زمان قطعیت، جهت انتقال به غیر ۶ ماه اعتبار دارد و هرگاه ظرف ۶ ماه ازتاریخ ابلاغ حکم قطعی منافع مورد اجاره با سند رسمی به مستاجر جدید انتقال داده نشود حکم مزبور بی اثر خواهد شد.

۲ـ اگر مستاجری که حق انتقال عین مستاجره رابه غیر ندارد بدون رعایت موارد گفته شده در بند یک (بدون مراجعه به دادگاه و رعایت سایر تشریفات) مورد اجاره را به دیگری واگذار کند موجر حق درخواست تخلیه را خواهدداشت و حکم تخلیه علیه متصرف یا مستاجر اجرا خواهد شد و در این حالت مستاجر یامتصرف استحقاق دریافت نصف حق کسب و پیشه را دارد. برای مثال اگر علی  مالک مغازه شیشه فروشی آن را به کاظم  اجاره داده باشد و در اجاره نامه قید شود که مستاجر حق انتقال به غیر ندارد ولی کاظم  آن را به سعید منتقل کند مالک یعنی علی  می­تواند با پرداختن نصف سرقفلی مغازه به کاظم محل مزبور را تخلیه کند. از این رو هنگام اجاره یک مکان تجاری باید توجه داشت که آیا مستاجر حق انتقال به غیر داشته یا خیر؟
سوال
اگرمستاجر بخواهد مورد اجاره را به غیر منتقل کند و از طرفی حق انتقال به غیر نیز ازاو در اجاره نامه سلب شده باشد چه راه حلی دارد؟
۱ـ از دادگاه درخواست صدور حکم به تجویز انتقال منافع مورد اجاره به غیر کند.

۲ـ درخواست خود را در قالب دادخواست به دادگاه عمومی حقوقی تقدیم کند.

۳ـ دعوی را به طرفیت مالک اقامه کند.

۴ـ اگر ملک مشاع است، مالکین متعدد دعوی باید به طرفیت همه آنان طرح شود.

سوال

اگر مغازه­ای بین چند مالک مشاع باشد و در مقابل دعوی تجویز به انتقال منافع از سوی مستاجر فقط عده ای از مالکین مشاع حاضر به پرداخت حق کسب ه مستاجر باشند می توان ملک را به آنان تحویل داد؟
در این حالت که تعدادی از مالکین مشاع حاضر به پرداخت حق کسب و تحویل ملک هستند دادگاه می­تواند باارجاع امر به کارشناس و تعیین حق کسب و پیشه مستاجر حکم به تخلیه مورد اجاره بدهد وملک تحویل مالکین مشاعی شود.

سوال، 

اگر مالکی بخواهد دعوی تخلیه علیه مستاجر که مغازه را بدون حق انتقال به غیر به شخص ثالثی داده اقامه کند چه نکاتی را باید درنظر گیرد؟

۱ـ دادخواست تخلیه به دادگاه تقدیم کند و علت آن را انتقال به غیرذکر کند.
۲ـ دادخواست به طرفیت مستاجر و کسی که ملک تجاری به وی منتقل شده تقدیم شود.
دادگاه صادر کننده حکم نیز باید توجه داشته باشد که حق کسب و پیشه هنگامی به مستاجر پرداخت می شود که مستاجر، حق کسب و پیشه مورد اجاره از منتقل الیه  دریافت نکرده باشد زیرا اگر مستاجر حق کسب و پیشه را به منتقل­الیه واگذار کرده باشد در این صورت این حق به نفر دوم می­رسد و او پس از دریافت نصف حق سرقفلی، ملک را تخلیه خواهد کرد. بنابراین اگر مستاجر محل کسب که حق انتقال به غیر نداشته هنگام انتقال منافع مورد اجاره به دیگری وجهی به عنوان کسب و پیشه از مستاجر دوم یا متصرف دوم اخذ نموده باشد نصف حق کسب و پیشه که دادگاه به آن حکم می دهد به متصرف مورداجاره پرداخت می­شود.

سوال،

 آیا اصولاً حق کسب و پیشه منوط به پرداخت سرقفلی از سوی مستاجر است؟

خیر؛ این حق به واسطه اشتغال مستاجر در محل کسب / ملک به وجود می­آید، چه مستاجر به مالک یا مستاجر قبلی وجهی پرداخته باشد یا نپرداخته باشد.

سوال 

در حق کسب و پیشه اماکن تجاری، زمانی که مستاجر حق انتقال به غیر ندارد و توسط دادگاه اجازه انتقال داده می­شود آیا مالک می­تواند دعای حقی نسبت به وجهی که مستاجر اول دریافت می­دارد داشته باشد؟

حق کسب و پیشه به مستاجر اختصاص دارد هرگاه مستاجر با داشتن حق انتقال به غیر یا با اذن دادگاه مورد اجاره را به دیگری انتقال دهد می تواند از مستاجر جدید حق کسب و پیشه خود را دریافت کند و مستاجر جدید از هر حیث قائم مقام مستاجر سابق خواهد بود.

نکتهمهمترین مساله­ای که در روابط موجر و مستاجر باید به آن توجه کرد این است که باید بدانیم روابط آنها بر اساس کدام قانون و تحت چه شرایطی تنظیم می­شود اگر طرفین قرارداد بخواهند روابط استیجاری خود را تحت قانون مصوب سال 1376 درآورند باید نکاتی در اجاره­نامه را رعایت کنند برای مثال اگر قرارداد اجاره به صورت عادی تنظیم شده دو نفر شاهد باید زیر آن را امضا کنند و

 وکیل در مشهد : 

https://dad-plus.com/%d9%88%da%a9%db%8c%d9%84-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%b4%d9%87%d8%af/  

https://www.globaltimesharelawyers.com

 

آسیه بازدید : 160 شنبه 08 آذر 1399 زمان : 16:35 نظرات (0)

یکی از مسائلی که این روزها خانواده ها و زوج های جوان درگیر آن هستند، مساله مهریه و میزان آن می باشد.

مطابق با قوانین موضوعه ایران، هیچ حداقل یا حداکثری برای میزان مهریه تعیین نگردیده است و طرفین می توانند میزان مهریه را به هر مقداری که تمایل دارند، تعیین نمایند اما مساله ای که اکثرا به آن توجه نمی نمایند این است که آیا در آینده و یا حتی در حال حاضر توان پرداخت مهریه تعیین گردیده را دارند یا خیر؟

 

 

 

 

مساله بخشش مهریه توسط زوجه به طرق مختلفی می تواند اعلام گردد.

در این نوشتارسعی میشود به برخی روش های متداول در بخشش مهریه و همچنین رجوع از بخشش مهریه اشاره نمود.

اقرار زوجه به وصول مهریه

در این حالت، زن با حضور در دفتر اسناد رسمی، اقرار می نماید که تمام یا بخشی از مهریه مندرج در عقدنامه را دریافت نموده و دیگر نسبت به آن ادعایی نداشته و نخواهد داشت.

اما تبصره ماده ۷۰ قانون ثبت مقرر میدارد:

هر کس به موجب سند رسمی اقرار به اخذ وجه یا مالی کرده یا تادیه وجه یا تسلیم مالی را تعهد نموده، مدعی شود که اقرار یا تعهد در مقابل سند رسمی یا عادی یا حواله یا برات یا چک یا فته طلبی بوده است که طرف معامله به او داده آن تعهد انجام نشده و یا حواله یا برات یا چک یا فته طلب پرداخت نگردیده است این دعوا قابل رسیدگی خواهد بود.”

مطابق با موارد ذکر شده فوق و هم چنین در صورتی که ثابت شود اقرار فاسد یا اشتباه بوده است، اقرار انجام شده بی اعتبار خواهد بود.

نتیجه اینکه در صورتی که هر یک از موارد ذکر شده، انجام گیرد، زن می تواند از بخشش مهریه خود رجوع نماید و با مراجعه به دادگاه خانواده، مهریه خود را مطالبه نماید.

 

 

 

هبه مهریه

هبه عبارت است از بخشیدن مال و تملیک مجانی آن به فردی دیگر.

مطابق با ماده ۷۹۵ قانون مدنی:

هبه عقدی است که به موجب آن یک نفر مالی را مجانا به کس دیگری تملیک می‌کند، تملیک‌کننده واهب، طرف دیگر را متهب، مالی را که مورد هبه است عین موهوبه می‌گویند.”

بنابراین زن میتواند با مراجعه به دفاتر اسناد رسمی مهریه خود را به شوهرش هبه نماید و به اصطلاح مهریه را به او ببخشد ولی هر زمان که بخواهد میتواند از هبه خود رجوع کند مگر اینکه ضمن عقد لازمی حق رجوع را از خود سلب نموده باشد.

نکته مهم این است که اگر زوجه قصد مطالبه مهریه ای را که به هنگام طلاق بخشیده است داشته باشد باید دعوای اثبات رجوع به مابذل را طرح کند سپس دعوای مطالبه مهریه.

در مورد اینکه آیا رجوع از هبه مهریه امکان پذیر است یا خیر بین قضات اختلاف نظر وجود دارد و بعضی از آنها معتقدند که رجوع ممکن نیست اما برخی دیگر عقیده دارند که میتوان از هبه مهریه رجوع نمود.

ابراء ذمه زوج

ابراء یک عمل حقوقی یک طرفه ای می باشد که با یک اراده انجام می شود.

مطابق با ماده ۲۸۹ قانون مدنی:

ابرا عبارت از این است که دائن از حق خود به اختیار صرف نظر نماید.”

در ابراء زن با مراجعه به یکی از دفاتر اسناد رسمی، سندی را مبنی بر ابراء ذمه زوج امضاء می نماید و در آن عباراتی مانند اینکه از نظر من تو تکلیفی بر پرداخت مهریه نداری و یا … قید می گردد.

بنابراین بدلیل آنکه ابراء اسقاط دین است، اساسا قابل رجوع نیست. چرا که ابراء یکی از اسباب سقوط تعهد است و زن نمی تواند در بخشش مهریه از ابراء ذمه شوهر خود رجوع نماید.

 

آسیه بازدید : 91 سه شنبه 04 آذر 1399 زمان : 13:09 نظرات (0)

معرفی طبقات ارث

 

 


ارث بعد از فوت متوفی  به ترتیب طبقات و درجات،به ورثه  ایشان می رسد و در صورت وجود طبقات و درجات مقدم سایرین ارث نمی برند، در ادامه طبقات ارث توسط وکیل داد گستری معرفی شده است.

وکیل و تعریف انحصار وراثت

طبقه اول وراث و طبقات سه گانه به علت نسب یعنی رابطه خونی و خویشاوندی با متوفی از وی ارث خواهند برد و اگر متوفی متاهل باشد همسر وی در کنار هر طبقه ای که افراد آنها در قید حیات باشند جزء وراث می باشد.

طبقه اول

پدر و مادر،اولاد و اولاد اولاد (نوه)

درجه اول: پدر و مادر و اولاد متوفی

درجه دوم : اولاد اولاد (نوه ها)

درجه سوم : اولاد اولاد اولاد (نبیره ها)

طبقه دوم

: اجداد (پدر ومادر بزرگ) و برادر و خواهر و اولاد آنها

درجه اول : جد ( پدر پدر و پدر مادر ) و جده ( مادر پدر و مادر مادر) و برادر و خواهر

درجه دوم : پدر جد و مادر جد و پدر جده و مادر جده و فرزندان برادر و خواهر

 


طبقه سوم

عمات (عمه) و عمام (عمو) و اخوان (دایی ) وخالات (خاله) و اولاد آنها

ا – عمو و عمه و خاله و دایی درجه ( درجه اول) و اولاد آنها ( درجه دوم)

2 – عمو و عمه و خاله و دایی پدر و مادر ( درجه اول) و فرزندان آنها (درجه دوم)

نکته : شایان ذکر است وراث طبقه بعد وقتی ارث میبرند که از وارثین طبقه قبل کسی نباشد . ( قانون مدنی ماده ۸۶۳ )

توجه: قانون مدنی شرط در قید حیات بودن وراث را در زمان مرگ متوفی برای وارث بودن لازم دانسته است و هیچ وارثی حق محروم کردن دیگر وراث از ارث را نخواهد داشت.

 

آسیه بازدید : 118 شنبه 01 آذر 1399 زمان : 12:21 نظرات (0)

بعد از پايان جريان محاكمه و صدور حكم به نفع خواهان با اين مسئله مواجه می‌شويم كه چگونه بايد اين حكم را به نفع او اجرا كرد. فرض كنيم دادگاه خوانده را به پرداخت مبلغ ۵۰۰ هزار ريال در حق خواهان محكوم كرده است، آيا به صرف صدور اين حكم می‌توان خواهان را برنده دعوي دانست و او را از مزاياي حكم بهره‌مند كرد در اين مختصر می‌خواهيم با نحوه ی اجراي احكام مدني و پاسخ به پرسش‌هايي كه در اين مرحله با آن مواجه می‌شويم، آشنا شويم:

 

 

 

 آشنايي با برخي اصطلاحات

حكم قطعي: حكمی‌كه قابل اجراست.

حكم اعلامي: حكمی‌كه مستلزم انجام عملي از طرف محكوم‌عليه نيست مانند صدور حكم به نفع خواهان مبني بر اعلام بطلان معامله يا اصالت سند.

دادگاه بدوي: دادگاه نخستين يا دادگاه بدوي يعني دادگاهي كه ابتدا پرونده نزد آن دادگاه رسيدگي شده و صدور اجراییه با آن است حتي اگر حكم قطعي از سوي مرجع ديگر يا بالاتري صادر شده باشد.

محكوم‌عليه: شخصي كه حكم به ضرر او صادر شده است.

محكوم‌له: شخصي كه حكم به نفع او صادر شده است.

محكوم‌به: موضوعي كه در خصوص آن حكم صادر شده مانند آنكه خواسته خواهان مطالبه مبلغ ۱۰ ميليون ريال باشد و دادگاه دعوي او را تا مبلغ سه ميليون ريال وارد تشخيص دهد كه در اين پرونده محكوم به همان مبلغ سه ميليون ريال است گرچه خواسته خواهان ۱۰ ميليون ريال باشد.

 مقدمات اجرا

بعد از صدور حكم قطعي هنگامی‌می‌توان آن را اجرا كرد كه مفاد آن به محكوم عليه يا وكيل يا قائم مقام قانوني او (مانند ورثه) ابلاغ شده باشد.از طرفي علاوه بر اين محكوم‌له بايد از دادگاه درخواست كند تا مفاد حكم به اجرا در بيايد. از اين رو برخلاف امور كيفري كه حكم به مجازات بعد از قطعيت بدون درخواست شاكي خصوصي به اجرا در می‌آيد در امور  مدني با رعايت اين سه شرط يعني: قطعيت حكم، ابلاغ حكم به محكوم‌عليه درخواست محكوم‌له، حكم به اجرا درخواهد آمد.

اصولا اجراي حكم با صدور اجراییه به عمل می‌آيد مگر در مواردي كه حكم جنبه اعلامی‌ داشته و يا اين كه طرف دعوي دولت و سازمان‌هاي وابسته به آن باشد و حكم به ضرر آنها صادر شود و از طرفي مفاد حكم بايد توسط آنها صورت گيرد كه در اين حالت صدور اجراییه ضروري نبوده و بايد به دستور دادگاه حكم را به اجرا در بياورند.

متقاضي بايد اوراق اجراییه به تعداد محكوم عليه به اضافه دو برگ از واحد فروش اوراق دادگستري تهيه و ضميمه درخواست فرم كند.

هرگاه در صدور اجراییه اشتباهي رخ دهد دادگاه صادركننده اجراییه می‌تواند راسا به تشخيص خودش يا به درخواست هر يك از طرفين به اقتضاي مورد، اجراییه را باطل يا تصحيح كند و اگر بر مبناي همان اجراییه  اشتباه، عمليات اجرايي آغاز شده باشد، دستور لغو آن را صادر و يا دستور استرداد مورد اجرا شده را بدهد.

چنانچه قبل از ابلاغ اجراییه محكوم‌عليه فوت كند يا ديوانه شود اجراییه صادره به چه كسي بايد ابلاغ شود و اصولا چه شخصي مسئوليت اجراي حكم را دارد؟ در اين‌گونه موارد اجراییه صادر ه حسب مورد به ولي، قيم امين، وصي، ورثه يا مدير تركه محكوم‌عليه ابلاغ  می‌شود و اگر اين امور بعد از ابلاغ اجراییه به محكوم عليه حادث شوند براي مثال بعد از ابلاغ اجراییه،  محكوم‌عليه فوت كند، مفاد اجراییه و عمليات انجام شده به وسيله ابلاغ اخطاريه به ورثه متوفي اطلاع داده  می‌شود.

 

 


 ترتيب اجراي حكم

اصولا اجراییه به وسيله قسمت اجراي دادگاه نخستين بموقع اجرا گذاشته می‌شود و چنانچه تمام يا قسمتي از عمليات اجرايي بايد در حوزه دادگاه ديگري به عمل بيايد، اجراي آن قسمت از عمليات به قسمت اجراي دادگاه آن حوزه محول می‌شود.

مراحل اجرا عبارتند از:

تشكيل پرونده اجراییه و ضبط و بايگاني همه اوراق مربوط به اجرا در آن.

پس از ابلاغ اجراییه مدير اجرا، مامور اجرا را تعيين (دادورز) و نام او را ذيل ورقه اجراییه می‌آورد. عمليات اجرايي

 بر عهده مامور اجراست.

بعد از شروع به اجراي حكم، نمی‌توان جلوي عمليات اجرايي را گرفت مگر در صورت:

- دستور دادگاه مبني بر توقف عمليات

- ارائه رسيد از محكوم له مبني بر وصول محكوم به

- رضايت كتبي محكوم له داير بر تعطيل يا توقيف يا قطع يا تاخير اجراي حكم

- اجراي مفاد اجراییه ظرف ۱۰ روز از تاريخ ابلاغ اجراییه به محكوم عليه و يا معرفي مال از سوي او و يا ابراز

 ترتيبي جهت پرداخت محكوم به.

- چنانچه محكوم عليه قادر به اجراي مفاد اجراییه نيست بايد ظرف ۱۰ روز از تاريخ ابلاغ اجراییه صورت جامع

 و كامل دارايي‌اش را به قسمت اجرا تسليم كند و اگر مالي ندارد صريحا اعلام كند.

 نكات مربوط به ترتيب اجراي حكم

رفع اشكال در جريان اجراي حكم با دادگاهي است كه حكم تحت نظر آن دادگاه اجرا می‌شود ولي اختلاف

 راجع به مفاد حكم، يا اختلافات اجراي احكام ناشي از ابهام حكم يا محكوم‌به در دادگاهي كه حكم را صادر

 كرده است به عمل می‌آيد.

در صورت وجود اختلاف در مفاد حكم هر يك از طرفين حق دارند از دادگاه صادر كننده حكم درخواست رفع

 اختلاف كنند. دادگاه صادركننده حكم بايد در وقت فوق‌العاده و با فوريت به آن رسيدگي كند. در هر صورت اين

 درخواست موجب تاخير در اجراي حكم نمی‌شود مگر آنكه دادگاه قرار تاخير اجراي حكم را صادر كند. در امور

 مدني شخص ثالث نيز می‌تواند به جاي محكوم‌عليه مال معرفي كند.

محكوم‌له می‌تواند هر وقت مالي از محكوم عليه به دست آمد استيفا و مطالبه محكوم به را از آن مال بخواهد.

رعايت مستثنيات دين در اجراي احكام مدني ضروري است يعني نمی‌توان اموال زير را براي اجراي حكم توقيف

 كرد،مگر آنكه اين اموال موضوع حكم دادگاه مبني بر استرداد عين آنها به نفع محكوم‌له باشد.

 

آسیه بازدید : 86 سه شنبه 27 آبان 1399 زمان : 11:47 نظرات (0)

علی اکبر آقایاری مدرس دانشگاه و کارشناس رسمی دادگستری در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار گروه استان‌های باشگاه خبرنگاران جوان از اصفهان، گفت: کلیه کارگران، کارفرمایان، نمایندگان آنان و کارآموزان مشمول مقررات قانون کار و تبعیت از آن قانون هستند.

 



او ادامه داد: برای هر کدام از عناوین شغلی در قانون کار تعاریفی بیان شده است. بر این اساس کارگر کسی است که به هر عنوان در مقابل دریافت حق السعی اعم از مزد، حقوق، سهم سود و سایر مزایا به درخواست کارفرما کار می‌کند.

این کارشناس رسمی دادگستری در خصوص تعریف قانون کار از کارفرما بیان کرد: کارفرما  می‌تواند شخصی حقیقی یا حقوقی باشد که کارگر به درخواست او و در ازای دریافت دستمزد در کارگاه، کارخانه یا سازمان او مشغول فعالیت می‌شود.

آقایاری افزود: تمام کسانی که عهده دار اداره کارگاه هستند نماینده کارفرما محسوب می‌شوند و کارفرما مسئول تمام تعهداتی است که نمایندگان مذکور در قبال کارگر به عهده می‌گیرند، در صورتی که نماینده کارفرما خارج از اختیارات خود تعهدی کند و کارفرما آن را نپذیرد در مقابل کارفرما ضامن است.

او با اشاره به ماده
۶۰ قانون تامین اجتماعی عنوان کرد: این ماده مقرر کرده است، حوادث ناشی از کار حوادثی هستند «که در حین انجام وظیفه و به سبب آن، برای بیمه شده اتفاق می‌افتد. مقصود از حین انجام وظیفه تمام اوقاتی است که بیمه شده در کارگاه یا موسسات وابسته یا ساختمان‌ها و محوطه آن مشغول کار باشد و یا به دستور کارفرما در خارج از محوطه کارگاه عهده دار انجام ماموریتی باشد.»

این کارشناس رسمی دادگستری اظهار کرد: مسئولیت کیفری حادثه، بر اساس نظر بازرسان کار یا کارشناسان رسمی دادگستری و بر اساس رأی قضایی مشخص می‌شود و جبران خسارت بر عهده مقصر یا مقصرین حادثه است.

 

حوادث کار | آقایاری | اخبار حوادث کار

 

 

آقایاری ادامه داد: هر گاه بر اثر  رعایت نکردن مقررات از سوی کارفرما یا مسئولین واحد حادثه‌ای رخ دهد، شخص کارفرما یا مسئول مذکور از نظر کیفری و حقوقی در برابر فرد آسیب دیده مسئول هستند.

او بیان کرد: به استناد ماده
۶۵ قانون تامین اجتماعی کارفرما باید هر گونه حادثه ناشی از کار را ظرف مدت سه روز اداری به شعبه صندوق تامین اجتماعی محل اطلاع دهد و نسبت به تکمیل و ارائه فرم ویژه گزارش حادثه اقدام کند.

این کارشناس رسمی دادگستری تاکید کرد: به استناد قوانین تأمین‌اجتماعی، بیمه‌شدگان مشمول درصورتی‌ که بر اثر حادثه ناشی از کار مصدوم و یا فوت شوند، تعهدات قانونی به آن‌ها تعلق می‌گیرد. درمان، پرداخت غرامت دستمزد ایام بیماری درصورت نبود اشتغال به کار و استراحت، تحویل پروتز و آروتز درصورت نیاز به این وسایل، پرداخت غرامت نقص عضو،
 هزینه کفن و دفن، پرداخت مستمری ازکارافتادگی جزئی یا کلی ناشی از کار و پرداخت مستمری بازماندگان از تعهدات قانونی قابل ارائه به بیمه‌شدگان حادثه دیده ناشی از کار است.

آقایاری در خصوص حوادث ناشی از کار در افراد زیر
۱۵ سال گفت: مطابق ماده ۷۹ قانون کار به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام ممنوع است و چنانچه حادثه‌ای رخ دهد بموجب تبصره ۳ ماده ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی وارد کننده خسارت مسئول است.

او   اضافه کرد:  اوقات مراجعه به درمانگاه و یا بیمارستان و یا برای معالجات درمانی و توانبخشی و اوقات رفت و برگشت بیمه شده از منزل به کارگاه جزء اوقات انجام وظیفه محسوب می شود مشروط بر اینکه حادثه در زمان عادی رفت و برگشت به کارگاه اتفاق افتاده باشد. حوادثی که برای بیمه شده حین اقدام برای نجات سایر بیمه شدگان و مساعدت به آنان اتفاق می‌افتد نیز حادثه ناشی از کار محسوب می‌شود.

 

آسیه بازدید : 219 پنجشنبه 22 آبان 1399 زمان : 10:41 نظرات (0)

 آدم ربایی
آدم ربایی یکی از جرایمی است که علاوه بر ایراد صدمه های مادی و معنوی بر ربوده شده و نزدیکان وی موجبات احساس ناامنی شدید در اجتماع را نیز فراهم می نماید. طبق ماده 621 قانون مجازات اسلامی آدم ربایی عبارتند از :«هرکس شخصا یا توسط دیگری شخصی را به قصد مطالبه وجه یا مال یا به قصد انتقام یا به هر منظور دیگر به عنف یا تهدید یا حیله یا به هر نحو دیگر را برباید یا مخفی کند، به حبس از 5 تا 15 سال محکوم خواهد شد. در صورتی که سن مجنی‌علیه کمتر از 15 سال تمام باشد یا ربودن توسط وسایل نقلیه انجام پذیرد یا به مجنی‌علیه آسیب جسمی یا حیثیتی وارد شود، مرتکب به حداکثر مجازات تعیین‌شده محکوم خواهد شد و در صورت ارتکاب جرایم دیگر به مجازات آن جرم نیز محکوم می‌شود. تبصره – مجازات شروع به آدم ربایی 3 تا 5 سال حبس است.» بنابراین قانونگذار در مواد 621 و 631 قانون مجازات اسلامی جرائم آدم ربایی ، نوزاد ربایی و مشارکت در جرم و مجازات های آن پرداخته است.



اثبات جرم آدم ربایی


ثابت کردن جرم آدم ربایی از طریق تحقق عناصر تشکیل دهنده جرم صورت می گیرد که در زیر به آن اشاره می کنیم :
عنصر قانونی : قانون‌گذار در ماده 621 و631 قانون مجازات اسلامی و ماده واحده قانون تشدید مجازات رانندگان متخلف مصوب 1335عمل آدم ربایی را جرم انگاری کرده است و ماده 621 قانون مجازات اسلامی تاکید می‌کند هرکس به قصد مطالبه وجه یا مال یا به قصد انتقام یا به هر منظور دیگر به عنف یا تهدید یا حیله یا به هر نحو دیگر شخصا” یا توسط دیگری شخصی را برباید یا مخفی کند به حبس از پنج سال تا پانزده سال محکوم خواهد شد. همچنین ماده 631 قانون مجازات اسلامی در مورد نوزادربایی، مخفی یا تعویض کردن اطفال اين گونهمي گويد كه هر کس طفلی را که تازه متولد شده است بربايد یا مخفی کند یا او را به جای طفل دیگری یا متعلق به زن دیگری غیر از مادر طفل قلمداد نماید به شش ماه تا سه سال حبس محکوم خواهد شد.

عنصر مادی : عمل ربودن افراد به عنف یا تهدید یا حیله یا به هر نحو دیگر عنصر مادی جرم آدم ربایی محسوب می‌شود، یعنی ربودن شخص عبارت از منتقل کردن او از جایی به جای دیگر بدون رضای او است بنابراین جابه جایی و تغییر مکان مفهوم اصلی « ربودن » است . در ماده 631 قانون مجازات اسلامی عمل ربودن و مخفی کردن طفل و تعویض کردن اطفال عنصر مادی این جرم تلقی می شود.

عنصر معنوی : جرم آدم‌ربایی در صورتی محقق می‌شود که علاوه بر عنصر قانونی و مادی،عنصر روانی و معنوی را دارا باشد یعنی شخص باید سوء نیت و قصد مجرمانه برای ارتکاب جرم را داشته باشد و در غیر اینصورت جرم فوق محقق نخواهد شد و انگیزه مرتکب جرم در عدم مسئولیت او بی‌تاثیر خوهد بود و مرتکب با هر انگیزه‌ای اعم از مطالبه وجه یا مال یا به قصد انتقام یا به هر منظور دیگر مرتکب آدم‌ربایی شود مجازات خواهد شد كه البته وجود انگیزه شرافتمندانه می‌تواند یکی از جهات مخففه موضوع ماده 22 قانون مجازات اسلامی باشد و قاضی دادگاه میزان مجازات را تخفیف دهد.

 


شروع به آدم ربایی | چه موقعی جرم آدم ربایی محقق می شود؟


قانونگذار شروع به آدم ربایی را جرم دانسته است و در تبصره ماده 621 قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد : « مجازات شروع به ربودن سه تا 5 سال حبس است.» مهمترین مسئله در مورد شروع به جرم ( ربودن ) وجود دارد ، تشخیص عملیات شروع به جرم از عملیات مقدماتی است . بنابراین برای تشخیص لحظه شروع به جرم بین موارد مختلف ، تفاوت گذاشت . مثلا هرگاه دیگری را به زور سوار اتومبیل نماید و قصد ربودن وی را داشته باشد شروع به ربودن نموده است. اما اگر کسی به عنوان مسافر سوار اتومبیل نماید و تا مدتی در مسیر مورد نظر مسافر حرکت نماید و ناگهان از مسیر مورد نظر ، منحرف شود شروع به جرم از لحظه ی سوار کردن مسافر نخواهد بود ، بلکه از لحظه خارج شدن از مسیر طبیعی ، شروع به جرم محقق است . بدیهی است اگر مجنی علیه به طور کامل و بدون هیچ گونه مانعی تحت اراده و سلطه کامل ربا قرار گیرد ، جرم آدم ربایی به نحو تام صورت گرفته است. پس اگر شخصی به صد ربودن فرد دیگر او را به عنف داخل ماشین کند و در حالی که می خواهد حرکت کند ، بر اثر داد و فریاد فرد رباینده دستگیر شود ، عمل وی شروع به آدم ربایی است.


معاونت در جرم آدم ربایی


هرگاه کسی با علم و عمده وسایل ارتکاب جرم آدم‌ربایی و نوزاد ربایی را تهیه کند و یا افراد را به ارتکاب جرم فوق تحریک یا ترغیب یا تهدید یا تطمیع نماید و یا به هر طریق دیگر وقوع جرم را تسهیل کند به استناد ماده 43 قانون مجازات اسلامی معاون در جرم شناخته شده و مجازات معاون طبق ماده 726 قانون مجازات اسلامی حداقل مجازات مقرر در قانون برای همان جرم می‌باشد که در مورد جرم آدم ربایی پنج سال و نوزادربایی شش ماه حبس پیش‌بینی شده است.


مشارکت در جرم آدم ربایی


مشارکت در جرم طبق ماده 125: «هر کس با شخص یا اشخاص دیگر درعملیات اجرایی جرمی مشارکت کند و جرم، مستند به رفتار همه آنها باشد خواه رفتار هر یک به تنهایی برای وقوع جرم کافی باشد خواه نباشد و خواه اثر کار آنان مساوی باشد خواه متفاوت، شریک در جرم محسوب و مجازات او مجازات فاعل مستقل آن جرم است. مجازات شریک جرم آدم ربایی، که به هر صورت از طریق تهیه شرایط و وسایل مورد نیاز به کمک مجرم آمده باشد، طبق ماده ۷۲۶ قانون مجازات اسلامی، به حداقل جزای در نظر گرفته شده برای اصل جرم، که ۵ سال برای آدم ربایی و ۶ ماه برای نوزاد ربایی است محکوم می شود.


مجازات آدم‌ربایی


بر اساس ماده 621 قانون مجازات اسلامی مجازات جرم آدم ربایی حبس از 5 تا 15سال می باشد اما اگر سن مجنی علیه کمتر از 15 سال باشد ، عمل ربودن با وسیله نقلیه اعم از موتوری و غیر موتوری باشد ، به مجنی علیه آسیب حیثیتی ،روحی و روانی رسانده باشد مجازات تشدید می شود.

 

منبع : https://dad-plus.com/%d9%88%da%a9%db%8c%d9%84-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%b4%d9%87%d8%af/

 

 

آسیه بازدید : 210 چهارشنبه 21 آبان 1399 زمان : 15:38 نظرات (0)

تامین در لغت به معنی قراردادن در امن و آسایش می‌باشد. تامین خواسته راهی برای جلوگیری از تضییع حق است. در این روش، خواهان عین خواسته یا معادل آن را از اموال خوانده تا پایان دادرسی به حیطه توقیف در می‌آورد و از نقل و انتقال آن جلوگیری می‌کند تا طلب خود را وصول کند.


هر زمان که حقی از شخصی ضایع شود، مدعی می‌تواند برای الزام طرف مقابل به احقاق حق اقدام به طرح دعوا کند. در همین راستا برای پیشگیری از تضییع حقوق افراد در طول روند دادرسی و رسیدگی به پرونده، قانونگذار این امکان را فراهم کرده که خواهان بتواند مال معین مورد طلب و یا معادل آن را از اموال خوانده توقیف کند تا در نهایت اگر دادگاه به به نفع او رای صادر کرد،‌ مالی برای احقاق حقوق او وجود باشد.

طرح دعوا باید با رعایت تشریفات معینی انجام شود؛ مانند تقدیم دادخواست. دادخواست ورقه‌ای است که در آن خواهان مدعی حقی می‌شود. خواهان در دادخواست خود خوانده و خواسته و دلایلش را بیان می‌کند. انتخاب بهترین وکیل و گرفتن مشاوره حقوقی در آن به تسریع روند این کار کمک بسیاری خواهد کرد.

قرار تامین خواسته بر اساس ماده ۱۰۸ قانون آیین دادرسی مدنی ممکن است قبل از اقامه دعوی یا در طول دعوی و تا قبل از صدور حکم نهایی و قطعی صادر شود.

خواهان می تواند قبل از طرح دعوای اصلی درخواست قرار تامین دهد و یا در زمان تنظیم دادخواست علاوه بر بیان خواسته خود درخواست تامین خواسته نیز بدهد.

به طور کلی در هنگام دادرسی، چه در مرحله بدوی و چه در مرحله تجدیدنظر، خواهان این امکان را دارد که درخواست تأمین خود را به دادگاه رسیدگی کننده به اصل دعوا،‌ تقدیم کند.
درخواست قرار تأمین اگر قبل از اقامه دعوی و یا در جریان رسیدگی باشد باید به دادگاهی تقدیم شود که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوی را دارد.

قرار تامین خواسته ماهیتی فوری دارد و برای جلوگیری از تضییع حقوقِ مدعی است در نتیجه دادگاه باید فورا در مورد آن تصمیم بگیرد.

برای صدور قرار تأمین خواسته مدعی باید ذینفع باشد و اهلیت داشته باشد. علاوه بر این خواسته باید مشخص و قابل ارزیابی باشد و مبهم نباشد. برای مثال ممکن است برای جلوگیری از تضییع حق خواهان یک ملک توقیف شود.
گاهی ممکن است موعد یک طلب یا زمان تحویل مال معین هنوز فرا نرسیده باشد و این احتمال وجود داشته باشد که خوانده در آينده اقدامی کند که حقوق خواهان را تضییع نماید و در زمان سررسید پرداخت و یا تحویل مال، خواهان نتواند به مال خود دسترسی داشته باشد. در چنین شرایطی بر طبق ماده ۱۱۴ قانون آیین دادرسی مدنی برای آنکه قرار تامین صادر شود ضروری است که دعوا مستند به سند رسمی باشد و خواسته در معرض تضییع و نابودی باشد.

اجرای تامین خواسته به چه صورت است؟

بر اساس ماده ۱۱۷ قانون آیین دادرسی مدنی در زمان صدور قرار خواسته به دلیل فوریت آن، باید فوری به خوانده ابلاغ و پس از آن اجرا شود. در مواردی که ابلاغ فوری ممکن نباشد و تاخیر اجرا باعث تضییع یا تفریط خواسته شود قرار ابتدا اجرا می‌شود و بعد از آن به خوانده ابلاغ می‌شود. در زمان اجرای این قرار اموال منقول و غیر منقول ممکن است توقیف شوند.

گاهی ممکن است دادگاه به جای یک مال در ازای آن مال دیگری را توقیف کند و به این ترتیب تامین را تبدیل به مال دیگری کند. خوانده این امکان را دارد که در ازای مالی که توقیف شده است و یا در حال توقیف است، به میزان همان مال، در صندوق دادگستری یا یکی از بانک‌ها وجه نقد و یا اوراق بهادار به ودیعه قرار دهد. علاوه بر این خوانده می‌تواند تنها یکبار به دادگاه درخواستی بدهد و بخواهد که مال دیگری به جای مال توقیف شده، مورد توقیف قرار بگیرد. مشروط به اینکه مال پیشنهاد شده از نظر قیمت و سهولت فروش از مالی که قبلاً توقیف شده کمتر نباشد و این تبدیل تأمین مشروط به رضایت خواهان است.

بیشتر بدانیم: وکیل حقوقی کیست و چه کاری انجام می دهد؟

اجرای قرار تامین خواسته چه آثاری به همراه دارد؟

صدور قرار موجب می‌شود که هرگونه نقل و انتقال نسبت به مال توقیف شده ممکن نباشد. علاوه بر این فردی که اقدام به توقیف مال خوانده کرده است معمولا نسبت به بقیه طلبکاران خواهان، دارای اولویت است.

اجرای آن دارای آثاری نسبت به طرفین دعوا است. بر طبق ماده ۵۶ آیین دادرسی مدنی،‌ بعد از توقیف مال، نقل و انتقال آن ممنوع است و در صورتی که خوانده مال توقیف شده را انتقال دهد، خواهان می‌تواند با مراجعه به دادگاه تقاضای ابطال چنین انتقالی را بنماید.

به عبارت دیگر با اجرای این قرار، خوانده کمتر می‌تواند در مالش که توقیف شده دخل و تصرفی داشته باشد و نمی‌تواند آن را بفروشد. اما می‌تواند از منافع آن مال همچنان استفاده کند و از آن بهره‌مند شود.
شخصی که مال خوانده در دست اوست یا خوانده از او طلبکار است و همین مال یا طلب، مورد توقیف قرار بگیرد، از تاریخ ابلاغ قرار تامین به این شخص، حق پس دادن مال یا پرداخت بدهی‌اش را به خوانده ندارد.

لازم به ذکر است که قرار تامین  در صورت برطرف شدن علتی که باعث تضییع و تفریط مال مورد تامین بوده و یا استرداد شدن دعوای تامین توسط خواهان می‌تواند لغو شود.

اعتراض به قرار تامین خواسته چگونه انجام می‌شود؟

بر اساس ماده ی ۱۶ قانون آیین دادرسی مدنی، خوانده حق دارد ظرف ده روز به قرار تامین اعتراض نماید. دادگاه در اولین جلسه به اعتراض به قرار رسیدگی نموده و نسبت به اعتراض به قرار تامین خواسته، تعیین تکلیف می‌نماید.

اگر قرار اجرا شود و درنهایت خواهان ذی حق شناخته نشود خوانده می‌تواند خسارت‌های ناشی از اجرای قرار را مطالبه کند. برای دریافت خسارت خوانده حق دارد ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ رأی قطعی مبنی بر بی‌حقی خواهان، با تسلیم دلایل به دادگاه صادر کننده قرار، خسارات خود را مطالبه کند. خوانده در مهلت ۲۰ روزه می‌تواند مطالبه خسارت کند و اگر این کار را نکرد مبلغی که قبلا به عنوان خسارت‌های احتمالی سپرده شده با درخواست خواهان به او باز پس داده می‌شود.

اما اگر خوانده درخواست خسارت کرد،‌ دادگاه درخواست خسارت او را به خواهان ابلاغ می‌کند و او ۱۰ روز مهلت دارد که دفاعیات خود را بیان کند و بعد از آن دادگاه رأی قطعی برای اعتراض به قرار تامین خواسته را صادر می‌کند.

درخواست اعتراض به تامین خواسته

خواهان…..

خواسته…..

وکیل یا نماینده قانونی…..

تعیین خواسته و بهای آن:

دلایل و منضمات درخواست:

رياست محترم شماره‌……… شورای حل اختلاف «نام شهرستان محل صدور قرار تأمين خواست»

با سلام احتراماً به استحضار می‌رساند:

به دنبال صدور قرار تأمين خواسته از سوي شعبه…… دادگاه «نام شهرستان» با تصور اشتباهي، تعلق اموال مربوط به اينجانب به خوانده‌ي پرونده قرار تأمين بنام آقاي/خانم…… متأسفانه اموال اينجانب طي صورتمجلس تنظيمي مورخ / / در توقيف دادگاه قرار گرفته است. نظر به اينكه به استناد كپي مصدق مدارك و فاكتورهاي ضميمه تقديمی، مالكيت من نسبت به اموال ياد شده قطعی است فلذا رسيدگی به اعتراض حقير و رفع توقيف از اموال مذكور به استناد ماده 116 قانون آئين دادرسی دادگاه‌هاي عمومی و انقلاب در امور مدنی مورد استدعاست عندالاقتضاء به شهادت شهود و مطلعين نيز استناد می‌نمايد.

تامین خواسته در حیطه مستثنیات دین

مقامات قضایی زمانی که، به صدور قرار تامین و مزایده و یا فروش اموال ختم شود باید نسبت به مستثنیات دین مدیون توجه داشته باشند و قوانین مربوط به این مستثنیات را مدنظر قرار دهند.

وکیل تامین خواسته

حضور یک وکیل با تجربه که نسبت به این حوزه آگاهی و تجربه کافی داشته باشد می‌تواند مانع ورود خسارت شود و به شما در احقاق حقوقتان کمک کند.

 

 

آسیه بازدید : 83 یکشنبه 18 آبان 1399 زمان : 12:51 نظرات (0)

حضانت فرزند بعد از طلاق زوجین

پس از طلاق اگر زن و شوهر دارای فرزند باشند مهمترین مسئله ای که با آن روبرو می شوند سرنوشت فرزندان آنهاست، طلاق رابطه بین دو زوج را از بین می برد اما رابطه والدین و فرزندان را نمی تواند از بین ببرد، در اکثر مواقع هر دو طرف خواستار دریافت حق نگهداری فرزندان برای خودشان هستند و این مساله باعث بروز اختلافات گسترده بین آنها خواهد شد این اختلافات منجر به مراجعه طرفین به دادگاه می شود و دادگاه با ارائه مفهومی به نام حضانت حق نگهداری از فرزندان را به یکی از والدین می دهد.

حضانت فرزند از جمله بحث های پیچیده ای است که همواره دادگاه های خانواده با آن درگیر هستند، این مساله می تواند به مرور زمان دچار تغییرات شود و حضانت از یکی از والدین به دلیل  شرایطی به ولی دیگر و یا حتی به فردی غیر از والدین سپرده شود. پدر و مادر می توانند در مورد مساله حضانت فرزند با توافق یکدیگر عمل کنند و از نظر قانونی توافقات بینابین لازم الاجراست، همچنین از نظر قانونی پدر و مادر نمی توانند طفل را بدون سرپرست رها کنند و باید در مساله نگهداری و تربیت فرزندان به وظایف خود پایبند باشند.

 

 

مفهوم حقوقی حضانت

تعریف کاملا دقیقی از حضانت توسط قانون ارائه نشده است اما اکثر حقوقدانان حضانت فرزند را وظیفه ای می دانند که قانون به ولی در مورد نگهداری و تربیت فرزند داده است. این حق بعد از جدایی یا فوت یکی از والدین به دیگری داده می شود، دو عنصر نگهداری و تربیت پایه و اساس حضانت فرزند دختر یا پسر می باشد. پس اگر ولی فقط از کودک نگهداری کند و به مباحث تربیتی وی بی توجه باشد حق حضانت فرزند را ادا نکرده است.

تفاوت حضانت و ولایت در قانون اساسی

حضانت و ولایت دو مقوله متفاوت هستند، و اکثر اوقات توسط افراد به اشتباه استفاده می شوند ولایت در قوانین مدنی در ایران به پدر و جد پدری اختصاص دارد و کودک تا زمانی که به سن قانونی نرسیده تحت این ولایت می باشد. اما حضانت همانطور که قبلا گفته شد وظیفه ای برای نگهداری و تربیت کودک است.

شخصی که حضانت فرزند دختر یا پسر را به عهده دارد بر اساس این حضانت نمی تواند ولایتی بر کودک داشته باشد و نماینده حقوقی کودک محسوب نمی شود، به عنوان مثال اگر مادری حضانت فرزند دختر یا پسری را به عهده داشته باشد نمی تواند فرزند را بدون اجازه فردی که ولایت بر او دارد یعنی پدر از کشور خارج کند.

 

قواعد اصلی در تعیین حضانت ولی

قانون با درک نیاز کودک به نگهداری مناسب، عاطفه و تربیت مناسب مادر را نسبت به پدر به حضانت فرزند دختر یا پسر اولویت داده است بنابراین اگر مادر شرایط لازم را دارا باشد می تواند حضانت فرزند دختر و پسر را تا سن ۷ سالگی در اختیار داشته باشد. در غیر این صورت حضانت به ولی دیگر سپرده می شود. بعد از سن ۷ سالگی پدر می تواند حضانت فرزند دختر یا پسر را در اختیار داشته باشد.

حضانت هر کدام از والدین در مورد فرزند دختر تا سن ۹ سالگی و فرزند پسر تا سن ۱۵ سالگی موضوعیت دارد ، پس از این سنین، دختر و پسر با تشخیص خود می توانند تعیین کنند که با چه کسی می خواهند زندگی کنند در این شرایط دادگاه و والدین اختیاری در تعیین این تصمیم فرزندان ندارند.

شرایط لازم برای حضانت فرزندان

عقل : شخصی که حضانت فرزند را به عهده می گیرد باید سلامت عقلی داشته باشد در غیر اینصورت مصالح کودک به خطر می افتد

قدرت نگهداری و سرپرستی از کودک

سلامت جسمانی و نداشتن بیماری های واگیردار

شایستگی اخلاقی

اسلام : اگر یکی از والدین غیر مسلمان باشد یا غیر مسلمان شود حضانت به ولی مسلمان واگذار می شود.

سلب حق حضانت فرزند

از مهمترین عواملی که می تواند منجر به سلب حضانت شود عبارتند از :

اعتیاد به مواد مخدر

مشکلات اخلاقی

جنون و مشکلات روانی

بدرفتاری کردن و آزار کودک

عدم مراقبت مناسب از کودک

سوء استفاده از کودک

تنبیه کودک خارج از عرف جامعه

این شرایط تنها در صورتی مورد قبول دادگاه است که مدارک مستدل در مورد آنها ارائه شود. دادگاه می تواند موارد دیگری که با توجه به شرایط خاص کودک باعث آسیب رساندن به فرایند نگهداری و تربیت کودک می شود را نیز مصداق سلب حق حضانت فرزند بداند.

حضانت فرزند بعد از ازدواج مادر

در گذشته مبنای قانونی بر این بود که علی رغم اولویت مادر تا سن ۷ سالگی بر حضانت فرزند دختر یا پسر ازدواج دوباره مادر می توانست حق حضانت وی را ساقط کند و حضانت به پدر سپرده می شد، در این مورد ماده ۱۱۷۰ قانون بیان می کند که (اگر مادر در مدتی که حضانت طفل با اوست مبتلا به جنون شود یا به دیگری شوهر کند حق حضانت با پدر خواهد بود). اما در ماده ۴۵ قانون جدید حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۹۲ که از مصادیق بارز مصلحت اندیشی است بیان می شود :  (رعایت غبطه و مصلحت کودکان و نوجوانان در کلیه تصمیمات دادگاه ‌ها و مقامات اجرائی الزامی است).

مبنی بر این قانون اگر شرایط قانونی و قضائی و نیاز مبرم طفل و مادر به یکدیگر و لزوم تربیت شایسته طفل از نظر اخلاقی و روانی ، باقی بودن حضانت فرزند را با مادر ( پس از شوهر کردن ) اقتضاء نماید ، باید ماده ۴۵ قانون حمایت از خانواده  را بر ماده ۱۱۷۰ قانون مدنی دارای اولویت دانست. در غیر اینصورت با ازدواج مادر حق حضانت از او سلب می شود.

در مواردی که ممکن است پدر فوت کرده باشد، ازدواج دوباره مادر حق حضانت را از وی سلب نمی کند. یک نکته دیگری که در این قسمت وجود دارد آن است که اگر در زمان طلاق شوهر حق حضانت فرزند دختر یا پسر را به زن واگذار کند، این حق بعد از ازدواج مجدد زن نیز از او ساقط نمی شود، مگر اینکه بعد از ازدواج مجدد صلاحیت نگهداری از کودک به خاطر شرایطی از مادر سلب شود، این شرایط می تواند مواردی مانند بدرفتاری همسر دوم با کودک و یا موارد دیگر باشد.

بخشیدن مهریه در قبال حضانت فرزند

ممکن است مادر به دلیل شرایطی نتواند حق حضانت فرزند را بگیرد البته این در حالتی است که صلاحیت نگهداری را داشته باشد، برای مثال از قبل توافق کرده باشند که بعد از طلاق حق حضانت به شوهر داده شود، در چنین شرایطی زن می تواند با بخشیدن مهریه خود به شوهر و جلب توافق اون حق حضانت فرزند را برای خود بگیرد . اما اگر بعد از مدتی زن از عمل خود پشیمان شود و درخواست بازگشت مهریه را داشته باشد از لحاظ قانونی دیگر نمی تواند به مهریه خود رجوع کند مگر اینکه با توافق شوهر این اقدام صورت گیرد.

هزینه نگهداری فرزند

بر اساس ماده ۱۹۹۹ قانون مدنی پرداخت و تامین هزینه نگهداری فرزندان به عهده پدر است و در صورتی که پدر فوت کرده باشد یا نتواند هزینه های لازم را پرداخت کند، پرداخت هزینه ها به عهده پدربزرگ خواهد بود و در صورتی که جد پدری هم زنده نباشد یا نتواند نفقه بپردازد، تامین هزینه ها به عهده مادر خواهد بود و اگر مادر هم نباشد یا خودش مشکلات معیشتی داشته باشد، به عهده مادربزرگ پدری یا مادربزرگ مادری خواهد بود. نتیجه گیری کلی به این صورت است که هزینه نگهداری فرزندان به ترتیب ابتدا به عهده پدر، پدربزرگ پدری، مادر، مادر بزرگ پدری و مادربزرگ مادری و پدربزرگ مادری خواهد بود.

خودداری از پرداخت هزینه حضانت فرزند

اگر ولی که پرداخت هزینه ها به عهده او است شرایط لازم برای پرداخت نفقه را داشته باشد اما از پرداخت هزینه های نگهداری کودک خودداری کند بار کیفری متوجه او خواهد شد و فردی که حضانت فرزند دختر یا پسر به عهده اوست می تواند با مراجعه به دادگاه شکایت کند، دادگاه با بررسی شرایط و آگاهی از اموال و دارایی شخص موظف به پرداخت نفقه می تواند آن اموال را به نفع فرزند مصادره کند. در قانون مدت زمان مشخصی برای پرداخت نفقه فرزندان در نظر گرفته نشده است و به صورت عرفی تا زمانی که فرزند دارای درآمد نشده نفقه باید به وی پرداخت شود، این زمان معمولا برای دختران تا هنگام ازدواج و برای پسران تا سن ۱۸ سالگی البته با توجه به شرایط ، توسط دادگاه مشخص می شود.

میزان نفقه فرزند هم توسط کارشناس باید معین شود، کارشناس معمولا با توجه به شرایط اجتماعی و نیازهایی که فرزند برای نگهداری و تربیت دارد و همچنین شرایط مالی ولی که حضانت فرزند دختر یا پسر با او نیست هزینه پرداختی را محاسبه می کند، از طرفی شرایط زندگی مادر نیز عامل موثر برای تعیین میزان نفقه می باشد.

حق ملاقات و نحوه تعیین شرایط ملاقات فرزند

در ماده ۱۱۷۴ قانون مدنی در مورد حق ملاقات فرزند برای ولی که حضانت بر عهده او نیست آمده است که : هر کدام از والدین که طفل تحت حضانت او نیست، حق ملاقات طفل خود را دارد. تعیین زمان و مکان ملاقات و سایر جزئیات مربوط به آن، در صورت اختلاف بین والدین با محکمه است. در تعیین مکان و شرایط ملاقات باید مصالح کودک مورد نظر قرار گیرد، و این شرایط باید به توافق والدین انجام شود ممکن است در هنگام تعیین مکان و شرایط ملاقات والدین دچار اختلاف شوند در این صورت باید به دادگاه خانواده مراجعه کنند و دادگاه مجبور به تعیین مکان و شرایط بنا به صلاحدید خود می شود، در این صورت ممکن است دادگاه ها کلانتری ها را مکان تعیین ملاقات قرار دهند، حضور در چنین مکان هایی و این کشمکش ها باعث آسیب های روحی به کودک خواهد شد.

دادگاه می تواند در مورد زمان ملاقات هم با توجه به مصالح کودک تصمیم گیری کند مثلا می تواند موعد ملاقات را با فاصله های زمانی طولانی یا کوتاه مشخص کند و همچنین می تواند بیان کند تا ملاقات در دوران حضانت فرزند دختر یا پسر با حضور فرد ثالث انجام شود. دادگاه ها معمولا روزهای آخر هفته را برای ملاقات در نظر می گیرند و بیان می کنند که ملاقات های بیش از حد موجب اختلاف در حضانت و یا مشکلات تربیتی دوگانه خواهد شد.

جلوگیری از ملاقات فرزند با ولی دیگر

ماده ۵۴ قانون حمایت خانواده در مورد جلوگیری از ملاقات با ولی که حضانت بر عهده او نیست بیان می کند که : هرگاه مسئول حضانت از انجام تکالیف مقرر خودداری کند یا مانع ملاقات طفل با اشخاص ذی حق شود، برای بار اول به پرداخت جزای نقدی درجه هفت و در صورت تکرار به حداکثر مجازات مذکور محکوم می شود. اگر انجام ملاقات باعث ضرر به کودک شود برای مثال ولی دچار بیمار روانی است و خطری را متوجه فرزند می کند شخصی که حضانت طفل با اوست می تواند با حکم دادگاه مانع از انجام ملاقات شود.

در صورتی که فردی که حضانت فرزند با اوست بدون دلیل موجه مانع ملاقات شود شخص دیگر می تواند به دادگاه مراجعه کند و درخواست ملاقات با فرزند خود را ارائه دهد دادگاه هم با بررسی شرایط موجود می تواند دستور ملاقات فوری را صادر کند، و در صورتی که بازهم فردی که حضانت فرزند با اوست از ملاقات جلوگیری کند مرتکب جرم شده و مجازات خواهد شد در این مورد ماده ۴۰ قانون حمایت از خانواده تصریح کرده است که : هرکس از اجرای حکم دادگاه در مورد حضانت طفل استنکاف کند یا مانع اجرای آن شود یا از استرداد طفل امتناع ورزد، حسب تقاضای ذینفع و به دستور دادگاه صادرکننده رأی نخستین تا زمان اجرای حکم بازداشت می شود.

مصلحت کودک اولویت تمام قوانین

در سال ۱۳۹۲ قانون جدید حمایت از خانواده بیان می دارد که مصلحت کودک بر تمامی مقرراتی که قبلا در بحث حضانت فرزند مطرح شده اولویت دارد و بنا بر همین قانون تمامی مواردی که می تواند به کودک صدمه بزند باید ملغی شود، برای مثال بر مبنای همین قانون است که حضور کودکان زیر ۱۵ سال در جلسات رسیدگی به اختلافات خانوادگی ممنوع است مگر به قید ضرورت متن این قانون به این شرح است : ماد‌‌ه ۴۵ ق.ح.خ : «رعایت غبطه و مصلحت کود‌‌کان و نوجوانان د‌‌ر کلیه تصمیمات د‌‌اد‌‌گاه‌ها و مقامات اجرایی الزامی است

آیا می­‌توان بابت حضانت فرزند، درخواست دستمزد کرد؟

از آنجایی که حضانت وظیفه و تکلیف والدین است بنابراین نمی توانند بابت نگهداری و تربیت کودک درخواست دستمزد کنند، اما اگر دادگاه فرد دیگری را برای این موضوع برگزیده باشد آن شخص می تواند درخواست دستمزد کند.

 

 

آسیه بازدید : 43 پنجشنبه 15 آبان 1399 زمان : 10:54 نظرات (0)

بر طبق بند ۲ تبصره ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی، قانونگذار به زن حق داده است که با شرایطی با اثبات اعتیاد شوهر (زوج) به مواد مخدر یا مشروبات الکلی از طریق عسر و حرج بتواند علی رغم مخالفت مرد، طلاق بگیرد.

بند ۲ تبصره ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی: « اعتیاد شوهر به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلاء وی به مشروبات الکلی که به‌اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی‌که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است. ‌در صورتی که زوج به تعهد خود عمل ننماید و یا پس از ترک، مجدداً به مصرف‌ موارد مذکور روی آورد، بنا به درخواست زوجه، طلاق انجام خواهد شد


اما اگر زوج شروط چاپی سند ازدواج به خصوص شرط شماره ۷ را امضاء کرده باشد کار برای زوجه راحت تر است به این صورت که در شرط مذکور آمده است: “ابتلای زوج به هر گونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه بر اساس زندگی خانوادگی خلل آور و ادامه زندگی برای زوجه دشوار باشد.”

همانطور که مشخص است صرف اثبات اعتیاد شوهر باعث به استفاده زن برای گرفتن طلاق نمی شود و لزوما اعتیاد باید به تشخیص دادگاه مضر باشد و به زندگی زناشویی خلل وارد کند اما خوشبختانه در این شرط موضوع اعتیاد مشخص نشده است بنابراین ظاهر عبارت دلالت دارد بر هر نوع اعتیادی – به شرط اثبات آن – مثل مواد مخدر یا مشروبات الکلی، بازی های کامپیوتری، شبکه های اجتماعی و غیره … ولی نکته مشترک همه این اعتیاد ها مضر بودن آن ها برای زندگی زناشویی و ایجاد دشواری برای زوجه است.

برای اثبات اعتیاد زوج مرسوم است که دادگاه رسیدگی کننده به طلاق، زوج را به پزشکی قانونی به جهت آزمایش معرفی می کند اما متاسفانه با ترفندهای معتادین به مواد مخدر می توانند از مثبت بودن تست اعتیاد رهایی پیدا کنند که البته همه این ها را قضات محترم می دانند. لذا به غیر از تست اعتیاد، شهادت شهود نیز در خصوص اثبات اعتیاد زوج موثر است. بعضی از قضات به درستی از طریق مددکاری و یا کلانتری محل دستور تحقیق در مورد وضعیت اعتیاد زوج صادر می کنند.

بسیار اتفاق می افتد که نزدیکان شخص معتاد وی را به مراکز اعتیاد یا کمپ های مربوطه می فرستند و سوابق آن ها در این مراکز ثبت می شود، در این موارد با تقاضای زوجه از دادگاه، از مراکز مذکور استعلام به عمل می آید.

اگر زوج سابقه زندان برای جرایم مربوط به مواد مخدر داشته باشد، بسیار کار زن (زوجه) برای طلاق آسان می گردد. در این راستا دادگاه خانواده از دادگاه انقلاب در خصوص سوابق زوج استعلام می کند. وکلای گروه پارسای متشکل از چندین وکیل پایه یک دادگستری خانم و آقا متخصص در امور خانواده (وکیل طلاق) آماده مشاوره حقوقی و قبول وکالت در دعاوی خانوادگی می باشند اگر به دنبال وکیل خوب خانواده در تهران و همچنین بهترین وکیل خانواده در تهران می باشید با ما تماس بگیرید.

نمونه رای دادگاه بر طبق اعتیاد شوهر:

دعوای طلاق از جانب زوجه به علت اعتیاد زوج، بایستی ثابت شود اعتیاد زوج مضر به اساس زندگی خانوادگی است.

«رای دادگاه»

دادخواست خانم ف.ع فرزند ن. به طرفیت شوهرش آقای ر.ج به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش مخلص اظهارات زوجه این است که در سال ۶۸ با خوانده ازدواج کرده است و یک دختر ۲۰ ساله دارد. خوانده معتاد و عصبی است. مخلص دفاع خوانده این است که اظهار داشت عصبی نیستم، اعتیاد هم ندارم، مدت سه ماه و نیم است که خانم از خانه رفته در این مدت ۴۰ بار به دنبالش رفتم حتی از خودش عذر خواهی هم کردم که اگر قصوری از من دیده، مرا ببخشد؛ من با زندگیم مشکلی ندارم هفته ای یک بار تریاک مصرف می کنم که مشکلی در زندگی من ایجاد نمی کند؛ دادگاه با احراز رابطه زوجیت و نظر به این که مطابق بند ۹ ماده ۸ قانون حمایت خانواده ابتلای زوج به اعتیاد مضری که به اساس زندگی خانواده خلل وارد کند، از موجبات طلاق خواهد بود و در مانحن فیه این معنی احراز نشده است و چون زوج مخالف طلاق است و دلیل محکمی که الزام وی به طلاق را ایجاب نماید، ارائه نشده است، دعوی خواهان غیر ثابت تشخیص و مستندا به مفهوم مستفاد از ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی، حکم به رد دعوی مطروحه صادر و اعلام می شود. رای صادره حضوری و ظرف ۲۰ روز قابل تجدید نظرخواهی در مرجع محترم تجدید نظر استان تهران است.

 

 

رئیس شعبه ۲۷۷ دادگاه خانواده تهران – احمدی نژاد

«رای دادگاه تجدید نظر»

در خصوص تجدید نظر خواهی خانم ف.ع فرزند ن. به طرفیت آقای ر.ج فرزند الف. نسبت به دادنامه شماره ۰۰۵۶۹ مورخ ۱۳۹۱/۴/۱۰ صادره از شعبه محترم ۲۷۷ دادگاه خانواده، موضوع پرونده کلاسه ۰۰۰۹۸ متضمن صدور حکم به رد دعوی تجدید نظرخواه در خصوص دادخواست تقدیمی مشارالیها به طرفیت تجدید نظر خواه به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش با توجه به مجموع محتویات پرونده و امعان نظر در اوراق و مندرجات آن، مفاد لایحه تجدید نظر خواهی، مدلول دادنامه تجدید نظر خواسته، نظر به این که جهات تجدید نظر خواهی منطبق با شقوق مندرج در ماده ۳۴۸ قانون آییین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی نمی باشد و از ناحیه تجدید نظر خواه ایراد و اعتراض موجه و مدللی که قابل امعان نظر و موثر در نقض دادنامه باشد، به عمل نیامده و رای دادگاه از جهت رعایت اصول و قواعد دادرسی، مبانی استنباط، و نحوه استدلال و انطباق آن با قانون خالی از اشکال قانونی و منقصت قضایی است. بنا علی هذا دادگاه به استناد قسمت اخیر ماده ۳۵۸ از قانون آیین دادرسی فوق الذکر ضمن رد دعوای تجدید نظر خواهی، دادنامه تجدید نظر خواسته را در محدوده تجدید نظر خواهی تایید می نماید. رای صادره ظرف بیست روز پس از ابلاغ، قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور می باشد.

 

آسیه بازدید : 48 چهارشنبه 14 آبان 1399 زمان : 11:02 نظرات (0)

در تاریخ ۱۰/۱۱/۶۴ راجع به موضوع فوق چهار نظریه ابراز گردید:

نظر اول دعوای تخلیه از طرف مالک مشاع

دعوای تخلیه که از طرف مالک مشاع اقامه شده باشد مسموم نیست؛ زیرا برفرض صدور رأی چنین حکمی قابلیت اجرا ندارد بدین معنی که اگر رأی نسبت به شش‌دانگ پلاک مورد دعوا اجرا شود در واقع

اولاً: تصرف در مال غیر شده است؛

 

 

ثانیاً: دادگاه بیش از میزان مالکیت خواهان و زائد بر خواسته عمل نموده و این برخلاف قانون است و اگر اجرای حکم محدود به میزان مالکیت محکوم‌له گردد چون حق استدامه تصرف برای محکوم‌علیه در ذرات مشاعی که مورد حکم نبوده باقی است عملاً خلع‌ید از او و تحویل محکوم به مقدور نیست؛ بنابراین، به علت امکان اجرای حکم دعوای مذکور قابل استماع نیست.

نظر دوم

دعوای یاد شده قابل رسیدگی بوده، النهایه قابل اجرا نیست. بدین توضیح که اصل بر رسیدگی دادگاه نسبت به دعاوی مطروحه است مگر قانوناً تصریحی بر عدم رسیدگی باشد که در ما نحن فیه منعی در رسیدگی به نظر نمی‌رسد؛

بنابراین، با توجه به مالکیت خواهان ولو به نحو اشاعه و به لحاظ ذی‌نفع بودن وی دادگاه قانوناً مکلف به رسیدگی است و الا مستنکف از احقاق حق خواهد بود.

البته اجرای حکم مشروط و موقوف است به اینکه مالک یا مالکین دیگر نیز درخواست تخلیه نمایند که در این صورت پس از صدور حکم راجع به سهام سایر مالکین نسبت به کل شش‌دانگ ملک اجراییه صادر خواهد شد.

نظر سوم

نه تنها دعوای تخلیه ملک مشاع قابل استماع است بلکه رأی صادره نسبت به شش‌دانگ ملک قابل اجراست؛

زیرا هرچند خواهان چنین دعوایی مالک شش‌دانگ نیست و دادگاه فقط نسبت به حصه او رسیدگی و مبادرت به صدور حکم می‌نماید؛

لیکن چون مالک مشاع می‌تواند مانع تصرفات غیرمجاز در ذرات مشاعی ملک خود شود و این امر ملازمه با تخلیه ید از کل ذرات و در نتیجه از تمام شش‌دانگ ملک دارد؛ بنابراین، محکوم‌له ملک مشاع نیز می‌تواند خواستار اجراییه دایر به تخلیه کل ملک شود مضافاً با اتخاذ ملاک از ماده ۴۳ قانون اجرای احکام مدنی می‌توان کل ملک را تخلیه نمود.

نظر چهارم که به اکثریت آرا اعلام گردید:

با توجه به اصل ۱۵۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مواد ۲ و ۳ قانون آیین دادرسی مدنی و ماده ۴۷۵ قانون مدنی دعوی تخلیه از طرف مالک مشاع هم در خور رسیدگی و هم به‌صورت وضع ید قابل اجراست. مالک مشاع نسبت به سهم خود مالک.

ذی‌نفع بوده و این مقدار برای دادخواهی کافی است و دادگاه مرجع تظلمات عمومی و اصل به رسیدگی آن است و مستند قانونی بر عدم رسیدگی در این مورد وجود دارد و تصور عدم امکان اجرای حکم رافع تکلیف دادگاه در استماع دعوا نیست؛

بنابراین، نظریه اول دایر به مسموع نبودن دعوا به علت عدم امکان اجرا مخدوش به نظر می‌رسد و نظریه دوم مبنی بر موقوف‌الاجرا ماندن رأی صادره نیز بی‌وجه است.

چه علاوه از اینکه رأی مذکور به‌صورت وضع قابل اجراست اساساً صدور رأی غیرقابل اجرا برخلاف اصول قضائی است و اصل بر لزوم و اعتبار و قابلیت اجرای حکم است و عمل عبث و اتخاذ تصمیم غیرقابل اجرا مخالف مقتضای کار محاکم است و نظریه سوم مبنی بر اجرای حکم نسبت به‌کل شش‌دانگ ملک هم خالی از اشکال نیست؛

زیرا خلع‌ید متصرف از کل ملک مستلزم دخالت در سهم مالک و یا مالکینی است که موافقت و رضایت با آن ندارند و این امر علاوه بر اینکه تصرف در ملک غیر محسوب است اصولاً تجاوز از میزان خواسته و مفاد و منطوق حکم است و اتخاذ ملاک از ماده ۴۳ قانون اجرای احکام مدنی نیز صحیح نیست چه ماده مرقوم ناظر به تصرفات

غاصبانه است که احد از مالکین می‌تواند نسبت به شش‌دانگ تقاضای اجرای خلع‌ید نماید، در صورتی که در قضیه مورد بحث متصرف مجاز یا مأذون و یا مستأجر است؛

بنابراین، در ما نحن فیه عدم اجرای حکم تخلیه ملک مشاع و همچنین اجرای حکم نسبت به تمام ملک صحیح و قانونی نخواهد بود.

آنچه محمل قضائی و قانونی دارد اجرای رأی به‌صورت وضع ید است؛ یعنی بدون آنکه متصرف از کل مورد تصرف خلع‌ید شود با بقای تصرف او ید محکوم‌له نیز در ذرات مشاعی تثبیت و مستقر می‌گردد تا او نیز بتواند نسبت به سهم خود به‌صورت مشاعی استیفای منفعت کند.

البته در این حالت با اجرای حکم بین متصرفین عملاً افراز منافع (مهایات) صورت می‌گیرد.

 

آسیه بازدید : 39 دوشنبه 31 شهریور 1399 زمان : 10:24 نظرات (0)

 دادخواست الزام به تنظیم سند رسمی نتقال یک باب منزل مسکونی

خواهان :

خوانده :

وکیل یا نماینده قانونی :

تعیین خواسته و بهای آن : صدور حکم بر الزام خوانده به حضور در دفتر خانه و تنظیم سند رسمی انتقال یک باب منزل مسکونی دارای پلاک ثبتی ... به شرح ذیل مقوم بر ... ريال با احتساب کلیه خسارات قانونی

دلایل و منضمات دادخواست : 1- فتوکپی مصدق مبایعه نامه 2-قرارداد مورخه ... 3-فتوکپی مصدق استشهادیه 3-استماع شهادت شهود

ریاست محترم مجتمع قضایی / دادگستری

با نهایت ادب و احترام به استحضار می رساند :

1- خوانده مالک ششدانگ پلاک ثبتی ... که به صورت یک باب منزل مسکونی است می باشد

2-اینجانب به موجب بیع نامه پیوست پلاک موصوف را از خوانده خریداری نموده و پلاک موصوف در تصرف اینجانب می باشد

3-خوانده در تاریخ مقرر و مندرج در قرارداد در دفتر خانه جهت تنظیم سند رسمی انتقال حضر نگردیده است

4نظر به این که بیع صحیح شرعی فی ما بین اینجانب و خوانده محقق و مسلم می باشد مستندا به مواد 10 و 219 قانون مدنی و مواد 198 و 519 قاون ایین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در اور مدنی صدور حکم بر الزام خوانده به حضور در دفتر خانه و تنظیم سند رسمی انتقال پلاک ثبتی ... با احتساب کلیه خسارات قانونی مورد تقاضا می باشد .

5-     با تجدید مراتب احترام

6-     نام و نام خانوادگی

7-     امضا و اثر انگشت

 

ارتباط با وکیل در مشهد با شماره گیری 09152491040 

آسیه بازدید : 46 شنبه 29 شهریور 1399 زمان : 10:25 نظرات (0)

شاکی : آقای حسین . ک فرزند کمال

مشتکی عنه : آقای محمد. ب فرزند قاسم

موضوع شکایت : ورود به عنف ، تهدید به قتل

محل وقوع جرم : خیابان پرستو 10 پلاک 1      

ادله : 1 - استماع شهادت شهود  2 دوربین مدار بسته  3 صورتجلسه مورخه 10/11/96

ریاست محترم دادسرای عمومی و انقلاب


با سلام

احتراماً اینجانب حسین .ک در خصوص تشریح شکایت مطروحه به استحضار می رسانم :

مشتکی عنه محترم آقای محمد.ب داماد اینجانب می باشد که به منظور آزار و اذیت اینجانب و دخترم در حالی که حال طبیعی نداشته با چاقو به محل سکونت ما مراجعه و به عنف وارد منزل شده است .

نظر به اینکه این اقدامات در حضور شهود متعدد صورت گرفته است همچنین دوربین های مدار بسته منزل نیز رفتارهای ایشان را ضبط نموده است که تقاضای بازبینی دوربین های مدار بسته مورد استدعاست و صورتجلسه کلانتری نیز به پیوست تقدیم حضور می گردد . لذا به استناد ماده 694 قانون مجازات اسلامی تقاضای تعقیب و مجازات نامبرده مورد استدعاست . 

با تجدید احترام

 

آسیه بازدید : 49 یکشنبه 23 شهریور 1399 زمان : 11:09 نظرات (0)

ارتشاء توسط کارشناسان

کارشناسان دادگستری چه از سوی دادگاه انتخاب شوند و چه از سوی طرفین اختلاف،چنانچه در مقابل اخذ وجه یا مال به نفع یکی از طرفین اظهار نظر کنند،به جبس از شش ماه تا دو سال یا جزای نقدی از 3 تا 12 میلیون ریال محکوم می شوند.

ارتشاء توسط کارکنان قضایی

اگرقضات دادگاه به واسطه ارتشاء حکم به مجازاتی شدیدتر از آنچه که در قانون مقرر شده صادر کنند،علاوه بر مجازات ارتشاء به مجازات مقدار زایدی که مورد حکم واقع شده محکوم می شوند.

ارتشاء هنگامی که رشوه وجه نقد نباشد

اگر رشوه به صورت وجه نقد نباشد بلکه مالی بلاعوض یا به مقدار بسیار ارزان تر از قیمت معمولی یا ظاهرا به قیمت معمولی ولی در واقع به مقدار کمتر از قیمت واقعی به مامورین دولتی به طور مستقیم به خودشان یا به شخص مورد نظر آنان منتقل شود یا به قصد رشوه مالی از آناه به مقدار گران تر از مقدار حقیقی اش خریدری گردد،مجازات ارتشاء بر آنها تحمیل خواهد شد.

اخذ رشوه توسط پزشک برای صدور گواهی خلاف واقع

اگر پزشک تصدیق خلف واقع درباره شخصی برای معافیت از خدمت در ادارات رسمی یا نظام وظیفه یا برای ارایه به مراجع قضایی بدهد(برای مثال متهم برای رهایی از مجازات شلاق از پزشک گواهی بگیرد که اجرای آن مجازات موجب تشدید بیماری اش می شود یا برای عدم حضور در شعبه بازپرسی گواهی صادر کند که متهم دارای بیماری است که باید یک هفته بستری باشد و ...)،به شش ماه تا دو سال حبس یا به سه تا دواده میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد.اگر پزشک مزبور برای صدور گواهی خلاف واقع رشوه دریافت کند،علاوه بر بازگرداندن و ضبط آن به عنوان جریمه،به مجازات مقرر برای رشوه گیرنده محکوم خواهد شد.

 

ارتباط با وکیل در مشهد 

آسیه بازدید : 175 چهارشنبه 19 شهریور 1399 زمان : 10:41 نظرات (0)

مجازات بر هم زدن نظم دادگاه

 

اخلال در نظم دادگاه از طرف متهم یا سایر اشخاص ،موجب غیر علنی شدن محاکمه نمی شود ، بلکه باید به گونه مقتضی نظم برقرار شد.رئیس دادگاه میتواند دستور اخراجکسانی را که باعث اخلال در نظم دادگاه می شوند،صادر کند ،مگر این که اخلال کننده از صاحب دعوی باشد که در این صورت رئیس دادگاه دستور حبس او را از یک تا پنج روز صادر میکند.

این دستور پس از جلسه رسیدگی،فوری اجراء می شود.

اگر اخلال کننده از وکلای اصحاب دعوی باشد،دادگاه به وی در خصوص رعایت نظم  دادگاه تذکر می دهد و در صورت عدم تاثیر،وی را اخراج و به دادسرای انتظامی وکلاء معرفی میکند.چنانچه اعمال ارتکابی ،واجد وصف کیفری باشد،اجرای مفاد این ماده،مانع از اعمال مجازات قانونی نیست.

دادگاه پیش از شروع به رسیدگی ، مفاد این ماده را به اشخاصی که در جلسه دادگاه حضور دارند ، تذکر میدهد.

 

ضمانت اجرای عدم حضور زن در منزل مشترک

درمواردی که زن اختیار تعیین خانه را ندارد،باید در خانه ای که شوهر تهیه کرده است ، سکونت کند.در صورت امتناع،مرد میتواند دعوی الزام به تمکین مطرح کند که در صورت محکومیت و عدم اجرای آن به اصطلاح قانون،ناشزه محسوب شده و مستحق دریافت نفقه نیست.

اگر زن از شوهر اجازه اختیار مسکن را گرفته باشد،این حق محدود به زمان خاصی نیست و هر چند مرتبه میتواند از این حق استفاده کند . ولی این اختیار بدان مفهوم یست که زن بتواند زوج را مجبور به زندگی با خانواده خود یا اقامت در خارج ازکشور کند،هر چند که مسکن پدر یا مادر یا محل مسکونی در خارج از کشور متناسب با وضعیت آن زن باشد زیرا هیچ کس نمیتواند استفاده از حق خود را وسیله ضرر دیگری قرار دهد.

گرچه طبق شرع  قانون ، زن باید در محلی که شوهر تعیین می کند سکنی گزیند اما مسکن باید به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و زن میتواند تقاضای مسکن مستقل کند.

بنابراین زوجه با اثابت عدم تناسب مسکن با وضعیتش میتواند حتی اگر مدتی هم در آن منزل سکونت کرده باشد از تمکین خودداری کند.

اختیار تعیین خانه باید ضمن عقد ازدواج به زن داده شود . در عین حال شوهر میتواند اختیار تعیین خانه را ضمن وقوع عقد ازدواج یا بعد از وقوع آن به همسرش بدهد.

منبع : دادپلاس

 

آسیه بازدید : 370 چهارشنبه 12 شهریور 1399 زمان : 18:33 نظرات (0)

مراحل درخواست طلاق از طرف زن

طبق قانون مدنی و مقررات فقهی، طلاق در اختیار مرد است و زن تنها با داشتن دلیل موجه و اثبات آن می تواند از دادگاه تقاضای طلاق کند مگر این که طلاق توافقی باشد

درخواست طلاق از طرف زن را بدون وکیل شروع نکنید چون مراحل طلاق در این موضوع شرایط خاص خود را دارد و یا لااقل در این خصوص قبل از هر اقدامی با وکیل مجرب طلاق مشورت کنید. شاید لازم باشد قبل از تقدیم دادخواست طلاق به دادگاه خانواده، دادخواست مرتبط دیگری به عنوان مقدمه ثبت شود و تا حصول نتیجه آن، ثبت دادخواست طلاق به تعویق افتد.

طرفین (زن و شوهر) می توانند در صورتی که حکم دادگاه اول (بدوی) به ضرر آن ها باشد نسبت به آن در فرجه ۲۰ روزه تجدید نظر خواهی کنند. بدیهی است که پرونده پس از تبادل لوایح به دادگاه تجدید نظر استان فرستاده می شود و در ادامه پس از صدور رای توسط شعبه دادگاه تجدید نظر – که غالبا بدون حضور زوجین و تشکیل جلسه می باشد – در مهلت ۲۰ روزه هر کدام از طرفین که رای به ضرر او باشد می تواند فرجام خواهی کند. در این صورت پرونده به دیوان عالی کشور ارسال می گردد.

مراحل طلاق از طرف زن با تقدیم دادخواست در دفتر خدمات الکترونیک قضایی شروع می شود و مدارک مورد نیاز عقدنامه یا رونوشت، شناسنامه و داشتن شماره ملی است. پس از ثبت درخواست طلاق از طرف زن ، پرونده به شعبه دادگاه خانواده مربوطه ارجاع می شود. زوجه می تواند هم در دادگاه خانواده محل اقامت خود و هم دادگاه خانواده محل اقامت شوهر، دادخواست طلاق بدهد.

منبع:  بهترین وکیل

 

آسیه بازدید : 51 چهارشنبه 08 مرداد 1399 زمان : 20:50 نظرات (0)

 آیا میتوان وارث را از ارث محروم کرد ؟

فرد تا زمانی که زنده است میتواند همه گونه دخل و تصرفی در اموال خود داشته باشد . برای مثال فردی که خانه های متعدد و اموال زیادیدارد ، تا در قید حیات است ، میتواند به موجب سند رسمی یا هرگونه انتقال قطعی ، اموالش را به نام دیگران انتقال دهد؛ هیچ کس هم نمیتواند به او اعتراضی داشته باشد.زیرا مال خودش بوده و اختیارش را داشته است . البته باید توجه داشت که عمر دست خداست و کسی نمیتواند پیش بینی کند چه زمانی مسافر آخرت است تا بر اساس آن تصمیم گرفته اموالش را تقسیم کند ؛ اما به هر حال منعی برای این نقسیم وجود ندارد.

حال اگر فردی در زمان حیات خود اقدامی برای انتقال اموالش نکرده باشد ، دیگر اختیار عمل سابق را نداشته و تنها میتواند برای پس از مرگش وصیت کند ؛ البته وصیت نسبت به کل اموال امکان پذیر نبوده و تنها نسبت به یک سوم اموال، امکان وصیت کردن وجود دارد و بر هیمن اساس ، ماده 843 قانون مدنی مقرر کرده است که " وصیت به زیاده بر ثلث ترکه ، نافذ نیست مگر به اجازه وراث و اگر بعض از ورثه اجازه کند فقط نسبت به سهم او نافذ است . "

از سوی دیگر ، قوعد ارث جزو قواعد امری و شرعی بوده که تخطی از آن جایز نیست و بنابراین وقتی سهم زوجه در صورت داشتن فرزند یک هشتم از عین اموال منقول و قیمت اموال غیر منقول تعیین شده ، این سهم قابل تغییر نیست . اما اگر متوفی بخواهد به برخی از وراث سهم کم تری برسد میتواند تا یک سوم اموال را به نفع سایر وراث وصیت کند تا به کسی که مد نظر اوست ، سهم الارث کمتری برسد ؛ بنابراین محرومیت کلی افراد از ارث امکان پذیر نیست.

وکیل مشهد

آسیه بازدید : 47 چهارشنبه 08 مرداد 1399 زمان : 20:49 نظرات (0)

ایا شاغل شدن زن در گروی رضایت شوهر است

اصولا وظیفه کار و تامین معاش زندگی بر عهده مرد است این موضوع نه تنها در قانون که قبل از آن در شرع هم مورد تاکید قرارگرفته است

در واقع حقوق به تبیت از دین اشتغال را از واظیف مهم مرد میداند . البته مانند مورد بالا زن هم میتواند در سند ازدواج شرط کند که پس از ازدواج مشغول به کار شود یا اگرتاکنون شاغل بوده است همچنان به شغل خود ادامه دهد .

اگر در قباله ازدواج در قسمت ؛ مشخاصت طرفین در مورد زن نوشته شود کارمند یا کارگر یا هر عنوان دیگر اصل بر این است که شوهر با علم و اطلاع از شغل خانم با او ازدواج کرده است پس دیگر نمیتواند او را از ادامه اشتغال منع کند .

نباید فراموش کرد که حتی اگر اشتغال زن در قباله ازدواج به صورت یک حق شرط شود باز شوهر این امکان را دارد که اگر مدتی بعد شغل او را مخالف مصالح خانوادگی و حیثیت یا شان خود یا زن تشخیص داد از دادگاه ممانعت زن از ادامه کار بخواهد .

ماده 1117 قانون مدنی میگوید: شوهر میتواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که مخالف مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زنباشد منع کند . قاضی دادگاه تنها کسی است که میتواند تشخیص دهد آیا شغل زن حقیقتا با حیثیت و مصالح خانوادگی زوجین مخالف است یا خیر .

پس در این مورد که شغل زن خلاف مصلحت است یا خیر نظر مرد تعیین کننده نیست و قاضی است که باید نظر آخر را بدهد .

بهترین وکیل در مشهد 

آسیه بازدید : 46 سه شنبه 07 مرداد 1399 زمان : 21:07 نظرات (0)

نفقه در زمان عقد

نفقه در زمان عقد به چه صورت هستش>

اصولا با انعقاد علقه زوجیت ، مرد متعهد به پرداخت نفقه میگردد که البته شرط استخقاق زن تمکین می باشد . بنابراین در مدت زمان عقد نفقه ای به زن تعلق نمیگیرد مگر این که زن برای شروع زندگی اعلام آمادگی کرده باشد اما مرد از بردن همسرش به منزل مشترک خودداری کند که در این صورت زن مستحق دریافت نفقه خواهد بود . درچنین شرایطی ، زوجه باید بتواند ادعای خود را ثابت کند یعنی به نزدیک ترین مجتمع قضایی محل سکونت خود مراجعه سه برگ اظهار نامه دریافت و آمادگی خود را اعلام کند یا این که چند نفر را به شهادت بگیرد و استشهادیه ای تنظیم کند.

وکیل مشهد - وکیل در مشهد

آسیه بازدید : 78 سه شنبه 07 مرداد 1399 زمان : 21:04 نظرات (0)

 دو شرط زیر برای وجوب نفقه ضروری است :

1-      دایمی بودن عقد که قانون مدنی در ماده 1106 تصریح دارد : در عد دایم نفقه زوجه به عهده شوهر است .

2-      تمکین کامل زوجه : در صورتی که زنی به همسر خود تمکین نکند ، عنوان ناشزه بر وی تعلق میگیرد و در نتیجه پرداخت نفقه از عهده شوهر وی ساقط می شود .

نفقه زن در اصطاح حقوقی عبارت از چیزهایی است که شخص برای زندگانی اختیاج به آن دارد از قبیل خوراک ،پوشاک ، مسکن و اثاث منزل در اصطلاح حقوقی کسی که باید نفقه را پرداخت کند منفق و کسی که به نفقه به او داده می شود را منفق علیه میگویند .

ماده 1102 قانون مدنی بیان میدارد : همین که نکاح به طور صحت واقع شد روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تکالیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار می شود .

 

مشاعات آپارتمان ها

قانون تملک آپارتمان ها

آیا پاسیویی که فقط مورد استفاده یک واحد است ، جزء مشاعات محسوب می شود ؟

در قانون از آپرتمان تعریفی به عمل نیامده است ولی در اصطلاح میتوان گفت :آپارتمان عبارت است از یک واحد مستقل در ساختمان چند طبقه که از آن برای سکونت یا جهت کسب و پیشه استفاده می شود

مالکیت در آپارتمان ها شامل دو قسمت است :

مالکیت اختصاصی و مالکیت مشترک

قسمت اختصاصی: به بخشی از ملک گفته می شود که فقط صاحب آپارتمان حق استفاده از آن را دارد مثل بالکن

قسمت مشترک

قسمت هایی از ساختمان است که کلیه مالکین حق استفاده از آن را دارند .

مانند زمین زیر بنا ، تاسیسات قسمت های مشترک از قبیل چاه آب ، پمپ ، منبع آب ، مرکز حرارت و تهویه ، تابلو های برق ، کنتر ها ، انبار عمومی ساختمان ، اتاق سرایدار و...

حال سوال اینجاست که آیا پاسیو که جزء یک واحد است جزء مشاعات محسوب می شود یا خیر

در پاسخ باید گفت که چنانچه پاسیو در محدوده سند مالکیت اختصاصی واحد نبوده و در صورت مجلس تفکیکی جزو مشاعات قید شده باشد و در صورتی که امکان استفاده برای یک واحد داشته باشد جزو مشاعات محسوب میگردد.النهایه و در صورت عدم امکان دسترسی سایر واحد ها به آن هزینه نگهداری و تعمیرات طبق مقررات تبصره 3 ماده 4 قانون تملک آپارتمان ها اصلاحی 11/3/76 به عهده استفاده کننده است.

 

 بهترین وکیل مشهد

آسیه بازدید : 37 سه شنبه 07 مرداد 1399 زمان : 21:01 نظرات (0)

شرایط ازدواج در زمان اعتیاد یا بیماری

چنانچه گواهی صادر شده بر وجود اعتیار و یا بیماری دلالت کند ، ثبت نکاح در صورت اطلاع طرفین بلامانع است . در مورد بمیای های مسری و خطرناک که نام انها به وسیله وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشی تعیین واعلام می شود ، طرفین جهت مراقبت و نظارت به مراکز تعیین شده معرفی میوشند. درمواردی که بیماری خطرناک زوجین به تشخیص وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی منجر به خسارت به جنین باشد ، مراقبت و نظارت باید شامل منع تولید نسل نیز باشد.

وکیل در مشهد 

آسیه بازدید : 53 سه شنبه 07 مرداد 1399 زمان : 20:57 نظرات (0)

وصیت به مال غیر به چه دلیلی باطل است ؟

موصی ( شخص وصیت کننده ) باید در زمان انشای وصیت ، اهلیت داشته باشد زیرا در این لحظه است که نسبت به تملیک مال خود تصمیم میگیرد .

ضرورتی ندارد که اهلیت موصی ، تا زمان فوت او باقی بماند و عارضه جنون و سفه بعد از انشای وصیت در نفوذ حقوقی آن بی اثر است .

بدین ترتیب بر خلاف سایر قرارداد ها که دو طرف باید در لحظه تراضی با اخرین جزء ان ، اهلیت داشته باشند ، تملک در وصیت زمانی تحقق می یابد که موصی زنده نیست و اهلیت و شخصیت خود را از دست داده است و همین ویژگی سبب نزدیک شدن مفهوم وصیت به ایقاع یا علی میانه عقد و ایقاع می شود .

موصی له ( شخصی که وصیت به نفع او انجام شده است) نیز همین وضع را دارد و کافی است د زمانی که وصیت را قبول میکند ، اهلیت داشته باشد . یکی از نکات قابل توجه این است که اگر کسی وصیت کند ( چنانچه در زمان بعد از مرگم ، زمینی خریده باشد به پسرم یا شخص دیگری برسد ) این وصیت باطل است .

چنانچه قانون مدنی در این خصوص در ماده 841 میگوید :"موصی به باید ملک موصی باشد و وصیت به مال غیر ولو با اجازه مالک باطل است."

اگر کسی وارثی نداشته باشد نیز میتواند وصیت به هر شخصی که مایل است انجام دهد ، امافقط تا یک سوم مالش را میتواند برای آن شخص وصیت کند.

به موجب ماده 837 قانون مدنی " اگر کسی به موجب وصیت ، یک یا چند نفر از ورثه خود را از ارث محروم کند ، وصیت مزبور نافذ نیست."

باتوجه به این ماده ف در صورتی که موصی وارثی را به طور مستقیم از ارث محروم کند ، وصیت باطل است و عبارت نافذ نیست در این ماده به معنای باطل است.

ارتباط با بهترین وکیل در مشهد - وکیل در مشهد

آسیه بازدید : 42 سه شنبه 07 مرداد 1399 زمان : 20:50 نظرات (0)

ویژگی های مشترک قوانین اجاره

در اجاره هر واحدی باید به مدت اجاره معین باشد که معمولا این مدت برای یک سال تا سه سال تعیین می شود و آغاز آن از روزی خواهد بود که مورد توافق موجر و مستاجره واقع شده و اگر هنگام تنظیم قرارداد ابتدای مدت تعیین نشود،از زمان انعقاد قرارداد محسوب خواهد شد.

به علاوه مستجر باید در زمان های مورد توافق با مالک اجاره بها را پرداخت کند و در مقابل از وی رسید دریافت کند ، در غیر این صورت حق فسخ قرارداد برای موجر به رسمیت شناخته شده است.همچنین در فرضی که ملک مورد اجاره جهت استفاده مسکونی اجاره داده شده ،مستاجر حق تبدیل به کاربری اداری یا تجاری ندارد و الا در چنین مواردی نیز قانون حق فسخ اجاره را به مالک داده است.

بر اساس قوانین فعلی حاکم بر قرارداد اجاره،مستاجر به محض پایان زمان قرارداد باید ملک را تخلیه کند و اگر بعد از پایان مدت اجاره مستجر آن را در تصرف خود نگه دارد،باید حسب ماده 515 قانون آیین دادرسی مدنی،اجاره بهایی که اجرت المثل (اجاره بهای به روز)لقب دارد ،بپردازدالبته اگر مستاجر مبلغی را به عنوان رهن نزد مالک داشته باشد،مطابق قانون تخلیه و تحویل مورد اجاره ،منوط بهتحویل مبلغ رهن به مستاجر خواهد بود.

 

 

به گزارش معاونت فرهنگی قوه قضاییه، در اجاره هر واحدی باید مدت اجاره معین باشد كه معمولاً این مدت برای یك سال تا سه سال تعیین می‌شود، و آغاز آن از روزی خواهد بود كه مورد توافق مؤجر و مستأجر واقع شده و اگر هنگام تنظیم قرارداد ابتدای مدت تعیین نشود، از زمان انعقاد قرارداد محسوب خواهد شد.
به علاوه، مستاجر باید در زمان‌های مورد توافق با مالک اجاره‌بها را پرداخت كند و در مقابل از وی رسید دریافت كند، در غیر این صورت حق فسخ قرارداد برای مؤجر به رسمیت شناخته شده است. همچنین در فرضی که ملك مورد اجاره جهت استفاده مسكونی اجاره داده شده، مستاجر حق تبدیل به كاربری اداری یا تجاری ندارد والا در چنین مواردی نیز قانون حق فسخ اجاره را به مالک داده است.
بر اساس قوانین فعلی حاکم بر قرارداد اجاره، مستأجر به محض پایان زمان قرارداد باید ملك را تخلیه كند و اگر بعد از پایان مدت اجاره مستأجر آن را در تصرف خود نگه دارد، باید حسب ماده 515 قانون آیین دادرسی مدنی، اجاره‌بهایی که اجرت المثل (اجاره‌بهای به روز) لقب دارد، بپردازد. البته اگر مستاجر مبلغی را به عنوان رهن نزد مالك داشته باشد، مطابق قانون تخلیه و تحویل مورد اجاره، منوط به تحویل مبلغ رهن به مستأجر خواهد بود.
سوال: مؤجر باید چه سمتی هنگام تنظیم قرارداد اجاره داشته باشد؟
پاسخ: بنا به قوانین جاری لازم نيست كه موجر مالك عين مستأجره باشد، ولي بايد مالك منافع عين مستأجره شناخته شود. بنابراین اگر الف خانه‌اي را از ديگري اجاره كرد چون مالك منافع آن است قادر به انتقال منافع در مدت اجاره به ديگري می باشد. ولی باید گوشزد نمود که طریقه عملی در قراردادهای اجاره این است که شرط خلاف آن می شود، بدین صورت که معمولاً شرط می شود، مستأجر حق انتقال منافع را به غیر ندارد.
سوال: آیا امکان فسخ قرارداد قبل از تاریخ انقضاء مدت اجاره وجود دارد؟

پاسخ: پاسخ این سؤال منفی است زیرا قرارداد اجاره ازجمله عقودی است که طرفین آنرا متعهد و پای بند به ادامه آن تا پایان انقضاء مدت اجاره می نماید. مگر در مواردی مانند عدم امکان بهره برداری از ملک بلحاظ عیبی قابل استفاده نباشد، یا اینکه طرفین توافق دیگری نموده باشند. البته در قراردادهای اجاره امکان گنجاندن این شرط وجود دارد که در صورتی که هر یک از طرفین مایل به فسخ و بر هم زدن اجاره باشند، یک یا دو ماه از قبل اعلام کنند، که در اینصورت با تسویه حساب موجر و مستاجر قرارداد اجاره به پایان می رسد. هم چنین تراضی طرفین حین قرارداد که اصطلاحاً به آن اقاله می گویند، یکی از عوامل خاتمه دادن به قرارداد اجاره است

 

ارتباط با وکیل در مشهد 

آسیه بازدید : 39 سه شنبه 07 مرداد 1399 زمان : 20:49 نظرات (0)

یکی از مسائل متداول در حوزه ساخت و ساز

مروبط به انتقال بخشی از ملک به سازنده به عنوان تمام سهم مندرجدر قرارداد در مراحل بسیار ابتدایی پروژه و یا اعطای وکالت بدون حق عزل به منظور تملک تمام سهم از عرصه،به سازنده است که به هدف اطمینان بخشیدن به وی،مالک ملتزم می شود که یا به صورت یک جا و یا در طول دوره ساخت و تحویل،تمام سهم سازنده از عرصه را بنام طرف مقابل بزند.گرچه در مقابل ممکن است تضمیناتی مانند چک با مبالغ هنگفت به عنوان ضمانت اجرای عدم اتمام پروژه یا عدم انجام تعهدات از سازنده اخذ گردد که می تواند تا اندازه ای اعتماد متقابلی را به مالک از جهت تضمین در انجام هر مرحله از پیشرفت پروژه را بدهد،لیکن کسانی که از مراحل دادرسی و صرف زمان طولانی و پرداخت هزینه های فراوان در این مسیر خبر دارند،میدانند که بدوا لازم است که به نقض تعهد بر اساس نظریه کارشناس تکیه کنند و نیز از عهده اثبات عدم دخالت عوامل غیر قال پیش بینی بر آیند،سپس در فرض به اجرا گذاشتن تضمینات اگر نتوانند مالی از سازنده معرفی نمایند،باید از مراحل توقیف سهم وی از پروژه(آنهم در فرضی که طلبکار دیگری قبلا اقدام به توقیف ان ننموده باشد)عبور کنند.

در خصوص اعطای وکالت این مشکل نیز قابل تصور است که؛از انجا که مطابق قانون تمام اقدامات وکیل از جانب موکل محسوب میگردد لذا چنانچه سازنده در خصوص اختیارات ناشی از وکالتناه هر اقدامی بنمید پاسخگویی به مشکلات احتمالی بر عهده اصیل یعنی همن کسی است که نام او در سند مالکیت به عنوان مالک درج گردیده است.راه حلی که در این خصوص به نظر می رسد این که؛مالک در متن وکالتنامه حق انتقال سهم سازنده به دیگری را و نیز تفویض اختیارات ناشی از وکالتنامه را،از وی سلب کند.

 وکیل در مشهد

آسیه بازدید : 45 سه شنبه 31 تیر 1399 زمان : 19:01 نظرات (0)

اگر موجر مدعی ورود خسارت به مورد اجاره از سوی مستاجر یا عدم پرداخت اجاره بها،هزینه شارژ و... باشد می تواند از مبلغ ودیعه کم کند؟

در صورتی که در قرارداد شرط نشده باشد،موجر نمیتواند راسا نسبت به برداشت موارد فوق از مبلغ ودیع که نزد اوست اقدام کند،بلکه باید با تقدیم دادخواست به دادگاه عمومی و مطالبه ضرر و زیان به میزان مورد ادعا،پس از حکم قطعی به دایره اجراء مراجعه تا مطالبات وی از مبلغ ودیعه کسر و ماند آن به مستاجر مسترد شود.

 

وکیل در مشهد - بهترین وکیل در مشهد

آسیه بازدید : 51 دوشنبه 30 تیر 1399 زمان : 21:54 نظرات (0)

فرق طلاق توافقی با طلاق خلع و مبارات چیست

چنانچه زوجین هر دو درورد طلاق توافق داشته و درمورد نحوه جدایی و پرداخت حقوق زن و فرزندان به تفاهم برسند طلاق توافقی می باشد . این طلاق برای سرعت بخشیدن به کار کسانی است که با توافق مصر به طلاق هستند.

طلاق خلع و مبارات نیز دو صورت طلاق توافقی است ، البته اجرای این طلاق نیز چون دیگر طلاق هایی که به درخواست زن و مرد است منوط به انجام تشریفات در مراجع قضایی و صدور گواهی عدم امکان سازش است . طلاق خلع و مبارات از نوع طلاق بائن است که امکان رجوع در آن نیست.

بر اساس ماده 1146 قانون مدنی طلاق خلع آن است که زن به واسطه کراهتی که از شوهر دارد در مقابل مالی که به او میدهد طلاق میگیرد اعم از این که مال مزبور عین مهر ، معادل آن یا بیشتر یا کمتر از مهریه باشد.

بر اساس ماده 1147 قانون دنی طلاق مبارات آن است که کراهت از طریت باشد ولی در این صورت عوض باید زاید بر میزان مهر نباشد.

در واقع در این طلاق هر دو طرف ار هم کراهت و تمایل به طلاق دارند ما میزان بخششی که زن به مرد میدهد بیشتر از مهریه نیست از لحاظ ماهیت در طلاق خلع و مبارات مادام که زن رجوع به عرض نکرده باشد بائن است یعنی اگر زن پس از طلاق خواهان مبلغی نباشد که برای گرفتن اجازه طلاق به مرد داده است طلاق بائن و رجوع ممکن نیست.

زن در این نوع طلاق حق گرفتن نفقه ندارد و از شوهر ارث نمیبرد امااگر زن خواهان مهریه اش باشد و بخواهد مالش را پس بگیرد ماهیت طلاق تغییر و تبدیل به طلاق رجعی میگردد لذا امکان رجوع مرد ایجاد شده و زن حق ارث و نفقه را دارد.

 

آسیه بازدید : 56 دوشنبه 30 تیر 1399 زمان : 21:51 نظرات (0)

 

اعاده حیثیت

اعاده حیثیت چیست و چگونه انجام می شود

اعاده به معنای بازگرداندن می باشد و اصطلاح اعاده حیثیت ، یعنی بازگرداندن وضع و حالت افراد از جهت پایین آمدن حیثیت و موقعیت اجتماعی آن ها در جامعه که به واسطه مطرح کردن شکایت واهی و خلاف حقیقت نسبت به آن ها اتفاق افتاده است به حالت سابق خود می باشد.

به عبارت دیگر با این کار تلاش میشود که آب رفته را به جوی بازگرداند زیرا علاوه بر این که جان و اموال مردم مورد حمایت قانونگذار قرار گرفته است حیثیت و ابرو آنها هم در نظر قانونگذار محترم و مورد حمایت می باشد پس تعرض به آن موجب برخورد قانونی می باشد ؛ بنابراین فردی که در اصر تهمت دروغین و ادعای خلاف واقع دیگری برویش از دست برود،تلاش میکند تا در افکار عمومی یا در جمع خاصی این آبرو مجددا احیا شود و یا اثبات بی گناهی خود ، موقعیت اجتماعی خود را تا حد امکان به حالت قبل برگرداند.

پس اعاده حیثیت بیشنر ناظر بر بازگرداندن اعتبار معنوی اشخاص می باشد که از طریق اقدام به تعقیب کیفری شخص مفتری (شخصی است که با مطرح نمودن شکایت غیر واقعی باعث هتک حیثیت و از بین رفتن آبروی دیگری شده است ) حاصل می شود.

به طور مثال فردی همسایه اش را متهم به سرقت از منزلش میکند ، اما بعد از رسیدگی قضایی روشن می شود که همسایه بی گناه است و سارق شخص دیگری است ؛ بنابراین همسایه بعد از اثبات بی گناهی خود میتواند مطابق ماده 697 از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی تحت عنوانمفتری شخص شاکی را تعقیب کند.معمولا در این خصوص شخص با طرح شکایت افترا در دادسرا تقاضای تحقیق تعقیب و محکومیت مفتری را می نماید

متعاقب آن مفتری احضار شده و چنانچه دفاعی داشته باشد بینا مینماید ، و در نهایت در صورتی که شاکی شکایت افتار (زیان دیده ) بتواند سوء یت مفتری در طرح شکایترا اثبات نماید ف قرار مجرمیت و متعاقب آن کیفر خواست صادر می شود و پرونده برای رسیدگی به اتهام به دادگاه جزائی ارسال می شود غ بنابراین با اثبات سوء نیست شاکی و احراز این امر که وی قصد ضرر رساندن به دیگری را داشته است ، جرم افتار محقق و مفتری به مجازات آن که یک ماه تا یک سال حبس و تا 74 ضربه شلاق یا یکی از آنها حسب مورد می باشد ، محکوم خواهد شد.

 وکیل در مشهد - وکیل مشهد

آسیه بازدید : 47 شنبه 28 تیر 1399 زمان : 19:22 نظرات (0)

حرف از جدایی که می شود قلب انسان به درد می آید ،این که ما به عنوان وکیل طلاق در مشهد باید راهکار هایی را برای جدایی 2 انسان پیش رویشان قراردهیم بسیار دردناک است ولی گاه چاره ای نیست،گاه رفتن و جدایی و ادامه ندادن بهتر از ادامه دادن است خصوصا این که فرزندی قرار باشد این بین به وجود آید.گرچه به عنوان وکیل طلاق در مشهد سعی در سازش بین زوجین داریم ولی آنها وقتی به وکیل طلاق در مشهد مراجع میکنند انکار به خط قرمز هایی در زندگی رسیده اند که نود درصد آن ها دیگر حرف وکیل طلاق را نمیخوانند و حرف خودشار را میزنند و یک کلام و یک دنده سعی در جدایی و حتی گوشزد میکندد که هر چه زودتر این امر انجام شود.اینجاست که دیگر با این کلام غدر وکیل طلاق در مشهد با صحبت های مصرانه ی طرفین خواسته می شود که اقدام به جدایی را هرچه زود تر انجام دهد . وقتی وکیل طلاق در مشهد این امر را ملحظه میکند وظیفه ی خطریش آغاز می شود گرچه از ته دل راضی به این امر نیست ولی شاید در دلش این مساله را توجیه میکند ، شایدامروز بهتر از فردا باشد چرا که در آینده ممکن است با وجود یک یا دو فرزند همین روند و راه ها باید طی شود.

اولین کاری که در روند رسیدگی وکیل طلاق در مشهد باید انجام دهد گرفتن وکالتماه از سوی موکلین است که هم زوج و هم زوجه باید دو وکیل طلاق در مشهد را برای خود انتخاب کرده باشد . گاهی هم زوج به دفاتر اسناد رسمی برای تعویض وکالت در طلاق مراجعه میکند و خود را از قید رفت و آمد و برخوردهای غیر منتظره رها می نماید و همه ی امور را از همان اول به زوجه می سپارد و زوجه میتواند با اختیار کردن وکیل طلاق در مشهد مشارالیه را به عنوان وکیل زوج انتخاب کند و خود همراه وکیل طلاق در مشهد در دادگاه برای صدور گواهی عدم ساز حاضر شود.

این روند یعنی ثبت دادخواست صدور گواهی عدم امکان سازش تا روز رسیدگی معمولا مدت کمی طول خواهد کشید و گاهی وکیل طلاق در مشهد با مراجعه به شعب رسیدگی کننده انجام فوق العاده آن را یعنی همان طلاق توافقی را در خواست میکند که اکثر شعب آن را می پذیرند و خیلی سریع گواهی را صادر میکند .

بعد از این که وکیل طلاق در مشهد گواهی عدم امکان سازش را دریافت میکند میتواند همراه با زوجه در دفاتر اسناد رسمی طلاق حاضر شود و صیغه طلاق در مشهد پایان می پذیرد و با دیدن یک جدایی دیگر اجبارا سعی در فراموش کرد این روند در ذهن خود میکند.

باشد که هیچ وصلی به ختم نینجامد.

ارتباط با وکیل در مشهد


آسیه بازدید : 46 چهارشنبه 25 تیر 1399 زمان : 20:55 نظرات (0)

زن ناشزه کیست و در چه صورت زن ناشزه محسوب می شود؟

زنی که بنا را بر ناسازگاری گذاشته باشد و بدون عذر موجه از شوهر خود تمکین نمیکند ، ناشزه محسوب میشود و به همین دلیل حق دریافت نفقه را ندارد .

تمکین دو نوع است

تمکین عام و تمکین خاص

تمکین عام به وظایف عمومی زن در خانه شوهر گفته می شود که با اطاعت از شوهر و تعامل و تفاهم موارد در اوضاع زندگی مشترک به طور کلی همراه خواهد بود

تمکین خاص هم صرفا به انجام وظایف خاص زناشویی مربوط می شود . اگر زنی وظایف زناشویی خود را انجام ندهد ناشزه محسوب شده و در نتیجه به او نفقه تعلق نمیگیرد، اما همچنان مهریه اش پابرجاست.

مواردی که عدم تمکین زن جنبه شرعی و قانونی دارد.

وکیل در مشهد

آسیه بازدید : 53 چهارشنبه 25 تیر 1399 زمان : 20:43 نظرات (0)

آیا میتوان با استناد به فیلم ضبط شده از شخصی شکایت کرد؟

دلایل اثبات جرم عبارتند از مطابق ماده قانون 160 مجازات اسلامی ادله اثبات جرم عبارت است از : اقرار ، شهادت ، قسامه ، و سوگند درموارد مقرر قانونی و علم قاضی

بنابراین فیلم ضبط شده یا صدای ضبط شده و سایر مواردی از این دست نمیتواند به عنوان تنها دلیل شاکی کافی باشد .

هر چند که میتوان چنین مواردی را به عنوان اماره ای در کنار سایر اماره ها قرارداد که قاضی رسیدگی کننده به پرونده بتواند بر اساس آن به علم کافی درمورد قضیه یابد و رای صادر کند .

در حالت کلی و در پرونده های کیفری اماره ای قوی برای علم قاضی و درپرونده های حقوقی اماره ای قوی در کارشناسی می باشد.

بهترین وکیل در مشهد


آسیه بازدید : 39 سه شنبه 24 تیر 1399 زمان : 19:39 نظرات (0)

چه کسانی میتوانند فرزند خوانده داشته باشند ؟

در قانون حمایت از کودکان و نوجوانا بی سرپرست و بد سرپرست و آیین نامه اجرایی آن ، متقاضیان سرپرستی همچون زوجین نابارور و بدون فرزند ، زوجینی که فقط یک کودک دارند و همچنین زنان و دختران مجرد الای 30 سال را نیز شامل شده است ؛ در حالی که پیش از آن در قانون قبلی تنها زوجینی که پنج سال از زندگی مشترکشان گذشته و نابارور بودند ، میتوانستند کودکی را تحت سرپرستی بگیرند.

جایگزین ارث به جای ارث

بر اساس قوانین کشور، فرزند خوانده ارث نمی برد ، بنابراین قانون گذار برای تامین آینده کودک روش هایی را در نظر گرفته که به آنها جایگزین های ارث گفته می شود ؛ از جمله تملک بخشی از اموال متقاضیان سرپرستی به نفع قرزند خوانده در یکی از دفاتر ایناد رسمی و بیمه کردن عمر متقاضیان سرپرستی نزد یک شرکت بیمه سهامی ایران به نفع آینده کودک.

بهترین وکیل در مشهد 

آسیه بازدید : 42 سه شنبه 24 تیر 1399 زمان : 19:31 نظرات (0)

اگر مادر ازدواج کند حضانت دختر به عهده چه کسی است؟

مطابق ماده 1170 قانون مدنی بعد از ازدواج مادری که حاضنت دخترش با او بوده است ، حضانت فرزند با پدر خواهد بود.

طبق قوانین ایران حضانت فرزند تا رسیدن طفل به سن بلوغ (در دختران 9 سالگی و در پسران 15 سالگی ) به عهده والدین است و شخصی که حضانت به او محول شده است ، حق خودداری از حضانت و یا اسقاط حق را ندارد.

به عبارت قانونی " حضانت حق و تکلیف ابوین است "؛ بدین معدی که والدین حق دارند حضانت و سرپرستی کودک خود را به عهده گیرند و قانون حق جز در موارد استثنایی نمیتواند آنان را از این حق محروم کند و از سوی دیگر آنان مکلف هستند تا زمانی که زنده هستند و توانایی دارند ، نگهداری و تربیت فرزند خویش را به عهده گیرند .

مطابق ماده 1170 قانون مدنی بعد از ازدواج مادری که حضانت دخترش با او بوده است ، حضانت فرزند با پدر خواهد بود .

 

بهترین وکیل در مشهد 

آسیه بازدید : 61 سه شنبه 24 تیر 1399 زمان : 19:19 نظرات (0)

اقسام تحریم

حرف از جدایی که می شود قلب انسان به درد می آید ،این که ما به عنوان وکیل طلاق در مشهد باید راهکار هایی را برای جدایی 2 انسان پیش رویشان قراردهیم بسیار دردناک است ولی گاه چاره ای نیست،گاه رفتن و جدایی و ادامه ندادن بهتر از ادامه دادن است خصوصا این که فرزندی قرار باشد این بین به وجود آید.گرچه به عنوان وکیل طلاق در مشهد سعی در سازش بین زوجین داریم ولی آنها وقتی به وکیل طلاق در مشهد مراجع میکنند انکار به خط قرمز هایی در زندگی رسیده اند که نود درصد آن ها دیگر حرف وکیل طلاق را نمیخوانند و حرف خودشار را میزنند و یک کلام و یک دنده سعی در جدایی و حتی گوشزد میکندد که هر چه زودتر این امر انجام شود.اینجاست که دیگر با این کلام غدر وکیل طلاق در مشهد با صحبت های مصرانه ی طرفین خواسته می شود که اقدام به جدایی را هرچه زود تر انجام دهد . وقتی وکیل طلاق در مشهد این امر را ملحظه میکند وظیفه ی خطریش آغاز می شود گرچه از ته دل راضی به این امر نیست ولی شاید در دلش این مساله را توجیه میکند ، شایدامروز بهتر از فردا باشد چرا که در آینده ممکن است با وجود یک یا دو فرزند همین روند و راه ها باید طی شود.

اولین کاری که در روند رسیدگی وکیل طلاق در مشهد باید انجام دهد گرفتن وکالتماه از سوی موکلین است که هم زوج و هم زوجه باید دو وکیل طلاق در مشهد را برای خود انتخاب کرده باشد . گاهی هم زوج به دفاتر اسناد رسمی برای تعویض وکالت در طلاق مراجعه میکند و خود را از قید رفت و آمد و برخوردهای غیر منتظره رها می نماید و همه ی امور را از همان اول به زوجه می سپارد و زوجه میتواند با اختیار کردن وکیل طلاق در مشهد مشارالیه را به عنوان وکیل زوج انتخاب کند و خود همراه وکیل طلاق در مشهد در دادگاه برای صدور گواهی عدم ساز حاضر شود.

این روند یعنی ثبت دادخواست صدور گواهی عدم امکان سازش تا روز رسیدگی معمولا مدت کمی طول خواهد کشید و گاهی وکیل طلاق در مشهد با مراجعه به شعب رسیدگی کننده انجام فوق العاده آن را یعنی همان طلاق توافقی را در خواست میکند که اکثر شعب آن را می پذیرند و خیلی سریع گواهی را صادر میکند .

بعد از این که وکیل طلاق در مشهد گواهی عدم امکان سازش را دریافت میکند میتواند همراه با زوجه در دفاتر اسناد رسمی طلاق حاضر شود و صیغه طلاق در مشهد پایان می پذیرد و با دیدن یک جدایی دیگر اجبارا سعی در فراموش کرد این روند در ذهن خود میکند.

باشد که هیچ وصلی به ختم نینجامد.

 

اقسام تحریم

تحریم های بین المللی را از سه جهت میتوان تقسیم بندی نمود؛

1-هدف

2-مرجع ایجاد

3-روش تحریم

از حیث هدف تحریم ممکن است برای بازداشتن شخص یا کشوری از انجام اقدامی خاص یا الزام به انجام آن صورت پذیرد.از جیث مرجع ایجاد،گاهی تحریم یک جانبه از سوی یک کشور خاص علیه یک یا چند کشور به تصویب می رسد،گاهی از سوی چند کشور علیه کشور هدف تحریم صورت میگیرد و گاهی نیز تحریم ها توسط شورای عالی امنیت اعمال میگردد.از جیث روش نیز،تحریم به تجریم اولیه و تحریم ثانویه تقسیم می شود؛در صورتی که تحریم تنها به روابط دو کشور مربوط شود و هدف مستقیم نیز کشور هدف باشد،تحریم اولیه است ولی تحریم ثانویه مربوط به کشور هایی است که با نقض تحریم وضع شده با کشور مرود تحریم ارتباط برقرار نموده اند.

 

بهترین وکیل در مشهد

آسیه بازدید : 46 سه شنبه 24 تیر 1399 زمان : 19:12 نظرات (0)

اعلامیه کنفرانس جهانی حقوق بشر وین (1993)

این اعلامیه اهمیت زیادی به آموزش صلح و حقوق بشر داده است.بند 20 از قسمت دوم اعلامیه چنین مقرر می دارد:کشور ها موظفند طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی،اجتماعیو فرهنگی و سایر اسناد بین المللی در زمینه حقوق بشر تضمین نمایند که تحصیلات و اموزش بایستی به حصول درک بیشتر،بردباری،صلح و روابط دوستانه میان ملت ها،نژاد ها و فرق مذهبی کمک نماید و مشوقی برای فعالتی های سازمان ملل در تعقیب این اهداف باشد.

کنفرانس جهانی حقوق بشر نقش مهم و سازنده نهاد های ملی برای ارتقاء حمایت از حقوق بشر،به ویژه در ظرفیت مشورتی خود نزد مقامات ذی ربط،نقش آنان و جبران نقض حقوق بشر و نشر اطلاعات مربوط به حقوق بشر و آموزش حقوق بشر را مورد تایید قرار می دهد (بند 23 از قسمت دوم اعلامیه).

از نظر کنفرانس جهانی ،آموزش حقوق بشر و اطلاعات عمومی لازمه ارتقاء و دستیابی به روباط پایا و هماهنگ با سایر اجتماعات و درک،تحمل پذیری و صلح مشترک می باشد.کشور ها باید سعی در ریشه کنی بی سوادی داشته و آموزش را به سوی توسعه کامل شخصیت انسانی و برای تقویت حقوق بشر و آزادی های اساسی هدایت کنند.کنفرانس جهانی از کلیه کشور ها و نهاد ها میخواهدحقوق بشر،قانون انسان دوستی و دموکراسی و اجرای قانون را به عنوان ردس هایی برای آموزش رسمی و غیر رسمی ارائه دهند.آموزش حقوق بشر باید حاوی مطالبی از صلح،دموکراسی،توسعه و تحولات اجتماعی طبق ابزار های منطقه ای و بین المللیحقوق بشر باشد تا به درک و آگاهی مشترک با توجه به توقیت تعهد جهانی به حقوق بشر منهتی گردد.

کنفرانس جهانی با توجه به (برنامه عمل جهانی آموزش حقوق بشر و دموکراسی که در مارس 1993 توسط گروه بین المللی آموزش حقوق بشر و دموکراسی تصویب گردید و با توجه به سایر ابزار های حقوق بشر به دولت ها توصیه میکند برنامه ها و استراتژی های خاصی را تنظیم کرده تا آموزش گسترده حقوق بشر و توزیع اطلاعات عمومی را با توجه خاص به حقوق بشرزنان تضمین کنند.دولت ها باید با همکاری سازمان های بین دولتی،نهاد های ملی و سازمان های غیر دولتی به طور وز افزون آگاهی افراد را از حقوق بشر و تحمل پذیری مشترک ارتقاء دهند.

کنفرانس جهانی بر اهمیت تقویت (مبارزه اطلاعات عمومی جهانی(سازمان ملی تاکید دارد.این گروه ها باید آموزش حقوق بشر را آغاز و از آن حمایت نمایند وبه طور موثر اطلاعات را در این زمینه میان عمومتوزیع کنند.برنامه خدمات مشورتی و کمک های فنی سازمان ملل باید پاسخوی درخواست های دولت ها برای فعالیت های آموزش در زمینه حقوق بشر و حقوق انسان دوستانه و کاربر آنها برای گوره های ویژه از جمله نیرو های نظامی،مامورین اجرای قانون ، پلیس و پرسنل بهداشتی باشد.همچنین باید به اموزش حقوق بشر سازمان ملل برای ارتقاء، تشویق و تمرکز بر چنین فعالیت های آموزشی توجه داشت.

 

 

 

آسیه بازدید : 58 یکشنبه 22 تیر 1399 زمان : 21:12 نظرات (0)

ازدواج مجدد

مردی که میخواهد مجددازدواج کند باید برای تجدید فراش خود دادخواستی به طرفیت همسر اول خود تنظیم و در آن خطاب به دادگاه دلایل و علل تقاضای خود را بیان کند . پس از آن دادگاه با انجام اقدامات ضروری و تحقیق از زن اول و پس از احراز توانایی مالی مرد و اجرای عدالت بین همسران ، به شوهر اجازه ازدواج مجدد میهد و چنانچه مرد شرایط و اوضاع مالی مساعدی نداشته باشد و زن نیز حاضر به تمکین و ایفای وظایف زناشویی باشد با درخواست او مخالفت خواهد کرد.

بر اساس ماده 56 قانون حمایت از خانواده ، هر سردفتر رسمی که بدون اخذگواهی ،بدون اخذ اجاره نامه یا حکم صادر شده در مورد تجویز ازدواج مجدد یا برخلاف مقررات به ثبت ازدواج اقدام کند به محرومیت و مجازات اسلامی از اشتغال به سر دفتری محکوم می شود

از آنجایی که ثبت رسمی ازدواج مجدد مردان ، نیاز به اخذ مجوز دادگاه دارد ، بسیاری از مردان ترجیح میدهند تا در خفا و ور از چشم همسر اول خود ، ازدواج مجدد کنند.

اگرچه مطابق با ماه 49 قانون حمایت خانواده قبل واقعه ازدواج الزامی است و چنانچه مردی بدون ثبت در دفاتر اسناد رسمی مبادرت به ازدواج دائم کند ، به جزای نقدی بین 80 تا 180 میلیون ریال یا حبس بین 91 روز تا شش ماه محکوم خواهد شد،اما بسیاری از مردان هم هستند که یا ازدواج مجدد خود را ثبت نمیکنند یا اقدام به ازدواج موقت میکنند تا دیگر مجبور به ثبت رسمی آن نباشند.

 بهترین وکیل در مشهد

آسیه بازدید : 45 یکشنبه 22 تیر 1399 زمان : 21:08 نظرات (0)

ازدواج سفید

ازدواج شروع زندگی مشترک بدون تبعیت از رسوم و قوانین قضایی و تنها با توافق زندگی مشترک بدون تبعیت از رسوم و قوانین قضایی و تنها با توافق طرفین است

عدم تعهد و وفاداری خیانت جنسی و وقت گذرانی و تفریحات مجازی از جمله پیاد های ازدواج سفید است

از لحاظ قانونی و شرعی رابطه ای که خارج از این چهارچوب باشد مورد پذیرش نیست و ازدواج سفید نامشروع و در صورت اثبات در حکم "زنا" خواهد بود و فرزند حاصل از این رابطه نا مشروع تلقی می شود و مشلات و مسائل خاص خود را دارد

در صرتی که زنا ثابت شود صد ضربه شلاق حدی به عنوان مجازات اعمال میگردد

همچنین در صورتی که یکی از طرفین ازدواج کرده باشند به عنوان زنای محصنه مجازات خاص خود را دارد که البته اشد مجازات است

اگر مرد مجرد با زن شوهر دار زنا کند حد زن رجم است اما حد مرد تازیانه است زیرا زنا نسبت به مرد زنای غیر محصنه است و نیز اگر دختر مجردی با مردی که همسر دارد زنا کند تنها مرد را رجم میکنند و بر زن تازیانه میزنند و با وجود این اگر زن یا شوهر دور از شهر سکونت همسرش باشد و اقدام به این کار نامشروع کرده باشد احصان محقق نشده و رجم اجرا نمی شود.

 

همه ما با عبارت‌های «ازدواج دائم» و «ازدواج موقت» آشنا و کم و بیش از احکام شرعی آن‌ها اطلاع داریم، اما کمتر پدیده «ازدواج سفید» به گوشمان خورده است. ازدواج سفید چیست؟ این پیوند بر خلاف ازدواج دائم و موقت نه در شرع و نه در عرف ما ایرانیان جایی ندارد، چون دختر و پسر بدون برگزاری مراسم عقد و به خاطر منافع اقتصادی و عاطفی بدون، زیر یک سقف می‌روند.

 

به گزارش ایسنا، دکتر امیدعلی احمدی - جامعه‌شناس- درباره تعریف اینکه ازدواج سفید چیست می‌گوید: در این ازدواج که در غرب رایج است و به معنای «هم‌باشی» نیز شناخته می‌شود ، پیوندی به مدت زمان نامعلوم بین دو فرد برقرار می‌شود که فاقد مشروعیت اجتماعی و حقوقی است.

مهدی بیاتی روانشناس و استاد دانشگاه نیز ازرابطه‌ ایجاد شده در «ازدواج سفید» انتقاد کرده و معتقد است: ازدواج واژه مقدسی است، بنابراین زندگی دختر و پسر زیر یک سقف را بدون عقد شرعی نمی‌توان ازدواج نامید؛ بلکه چنین رابطه‌ای با اهدافی مانند برآوردن نیازهای جنسی و روانی برقرار می شود و اگرچه ممکن است از زاویه‌ای برای مرد مثبت باشد، ولی اثر ویران‌کننده‌ای بر زن می‌گذارد، چراکه زنان دارای زیبایی‌های خدادادی هستند که باید آن را در جای خود هزینه کنند. زمانی که شادابی و نشاط زن به مرور زمان کاهش یابد، ممکن است علاقه مرد به ادامه زندگی با او کم شود و او به زن دیگری گرایش پیدا کند.

  

 وکیل در مشهد

آسیه بازدید : 96 یکشنبه 22 تیر 1399 زمان : 19:52 نظرات (0)

ازدواج زوج مومن با زوجه غیر مومن

مشهور امامیه،قائل به جواز این ازدواج هستند،بلکه از شیخ طوسی در خلاف و مبسوط و نیز حلی در سرائر،سلار در مراسم و ابن زهره در غنیه،حکایت اجمع شده است.از روایات،که در حد تواتر است و نیز اجتماعات مستضفیه بالا،دلالت بر جوازنکاح مومن با غیر مومنه استفاده می شود.(طباطبایی،پیشین،ج 6،ص 533-534)و دلیل برجواز،وجود اصل و اخبار است.در روایتی به مومنان اجازه داده شده که با اهم تشکیک و غیر مومنان ازدوجا کنند اما نهی شده از اینکه مردان آنها را به همسری زنان خود در آورند،زیرا به طور معمول،آمادگی زن درتاثیر پذیری از آداب و دین همسرش بیشتر است.(حر عاملی،تفصیل وسائ الشیعه)سید مرتضی عبارتی دارد که از آن استفاده می شود،ایمان زوجین،در صحت عقد معتبر نکاح است و فقدان آن ،خواه از ناحیه مرد اشد و یا از طرف زن ،موجب بطلان نکاح میگردد(سید مرتضی،رسائل الشریف المرتضی)

و همچنین در بحث ازدواج با کفار نیز قائل است ازدواج با کفار کتابی یا غیر کتبای مطلقا صحیح نیست،نه انقطاعا و نه دواما(مروارید،سلسله الینابیع الفقیه)

 بهترین وکیل در مشهد

آسیه بازدید : 75 یکشنبه 22 تیر 1399 زمان : 19:50 نظرات (0)

ارث افرای که تغیرر جنسیت میدهند

تغییر جنسی از موانع ارث محسوب نمی شود

موانع ارث

قتل،کفر و لعان و نکار سببیت و ولد زنا است

ملاک تقسیم ارث جنسیت قطعی فرزند است یعنی اگر پدر و ادر شخص بمیرد پسر فعلی دو برابر دختر فعلی ارث می برد

پس اگر دختر به جنس پسر تغییر جنسیت دهد دو برابر دختر ارث می برد و بالعکس

در مورد سهم الارث پدر و مادر تغیر جنسیت داده از فرزند چون نه پدر محسوب میشوند نه مادر محل تردید است ولی میتوان ملاک تقسیم ارث را زمان انعقاد نطفه فرزند دانست

برای پدر درحال انعقاد نطفه دو سوم و برای مادر یک سوم است هر چند بعدا تغییر جنسیت دهند.

 

منبع : 

https://dad-plus.com/%d8%a8%d9%87%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%88%da%a9%db%8c%d9%84-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%b4%d9%87%d8%af/

آسیه بازدید : 46 یکشنبه 22 تیر 1399 زمان : 19:41 نظرات (0)

ارتشاء توسط کارشناس

کارشناس دادگستری چه از سوی دادگاه انتخاب شوند و چه از سویطرفین اختلاف،چنانچه در مقابل اخذ وجه یا مال به نفع یکی از طرفین اظهار نظر کنند،به حبس از شش ماه تا دو سال یا جزای نقدی از 3 تا 12 میلیون ریال محکوم می شوند.

ارتشاء توسط کارکنان قضایی

اگر قضات دادگاه به واسطه ارتشاء حکم به مجازاتی شدید تر از آنچه در قانون مقرر شده صادر کنند،علاوه بر مجازات ارتشاء به مجازات مقدار زایدی که مرود حکم واقع شده محکوم می شوند.

ارتشاء هنگامی که رشوه وجه نقد نباشد

اگر رشوه به صورت وجه نقد نباشد بلکه مالی بلاعوض یا به مقدار بسیار ارزان تر از قیمت معمولی یا ظاهرا به قیمت معمولی ولی در واقع به مقدار کمتر از قیمت واقعی به مامورین دولتی به طور مستقیم به خودشان یا شخص مورد نظر آنان منتقل شود یا به قصد رشوه مالی از آنها به مقدار گران تر از مقدار حقیقی اش خریاری گردد،مجازات ارتشاء بر آنها تحمیل خواهد شد.

 

وکیل در مشهد

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • مطالب
    آمار سایت
  • کل مطالب : 47
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 143
  • بازدید ماه : 271
  • بازدید سال : 1,319
  • بازدید کلی : 13,122